فراموشی رمز ورود؟
عضویت در سایت
   Aletaha.ir RSS

حجت الاسلام جلالی رئیس دفتر علامه مصباح یزدی : وحدتی که صحبتش بودالان کجاست؟

    حجت الاسلام جلالی رئیس دفتر علامه مصباح یزدی : وحدتی که صحبتش بودالان کجاست؟


    حجت الاسلام جلالی رئیس دفتر علامه مصباح یزدی : وحدتی که صحبتش بودالان کجاست؟ قطعا از ریاست‌لاریجانی حمایت‌ نمی‌کنیم ولی گله‌مندیم‎ که دیربه استدلال ما درباره ساکتین فتنه رسیدید
    حجت الاسلام جلالی رئیس دفتر علامه مصباح یزدی در موسسه آموزشی و پژوهشی در مصاحبه‌ای با رجانیوز به تحلیل نتایج انتخابات مجلس نهم و ثمرات این انتخابات پر برکت پرداخت.
    وی در این مصاحبه از امکان وجود اختلاف نظر میان علما با وجود رعایت حفظ حریم‌ها سخن گفته و به بیان مبنای شکل گیری جبهه پایداری در دوره حاضر اشاره کرد.
    جلالی گریزی هم به صف‌بندی‌های شکل گرفته اخیر درباره ریاست لاریجانی و یا حداد عادل بر مجلس شورای اسلامی زده و با اشاره به اینکه امروز اثری از سامانه وحدتی که در ایام انتخابات از آن سخن به میان می‌آمد نیست، گفت: "خطاب من به آقایان توکلی، زاکانی، فدایی، نادران و.... است. می گویم امروز حزب مؤتلفه، جبهه پیروان خط امام و رهبری، جامعه اسلامی مهندسین و آقایان باهنر، مصباحی مقدم، ، کاظم جلالی، علی مطهری در کدام طرف خط ایستاده اند؟ و از چه کسی حمایت می کنند؟ آیا در حال حاضر از سامانه وحدتی که در ایام تبلیغات انتخاباتی، گوش فلک را کر کرده بود، اثری باقی مانده است؟
    آیا دوستان پیش بینی نمی کردند، اگر به برخی از جریانات و اشخاص، که توسط مردم بصیر و انقلابی، به حاشیه رانده شده بودند، مجددا میدان بدهند، باید نظاره گر باشند تا تکلیف خیلی از کارها با لابی گری‌ها و سیاست بازی ها تعیین شود؟ آیا نمی شد حدس زد که اگر اعتبار اصول گرایی، خرج افرادی مانند آقای باهنر و همفکرانش شود، و این افراد به مجلس راه یابند، تمام قد از ریاست فردی حمایت می کنند که به تعبیر امروز دوستان، عملکرد قابل قبولی در فتنه نداشته است؟"
    در ادامه متن کامل این مصاحبه را می ‌خوانید:
    انتخابات مجلس نهم با همه فراز و فرودهایی که داشت به پایان رسید، در این مدت تحلیل های مختلفی درباره حضور مردم، آرایش نیروهای سیاسی و نتایج انتخابات ارائه شده است. حضرتعالی این انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟
    بسم الله الرحمن الرحیم، انتخابات اخیر از چند جهت قابل توجه است. اول اینکه در این انتخابات، بار دیگر برتری نظام ولایی و پیوند عمیق مردم با ولایت ظاهر شد. این انتخابات اولین آزمون سیاسی بعد از فتنه 88 بود. در ایام منتهی به انتخابات، تقریبا همه مراکز نظر سنجی، میزان مشارکت را حدود 40 درصد پیش بینی کرده بودند. بسیاری در داخل و خارج منتظر بودند تا با کاهش مشارکت مردم، راهی را که در فتنه 88 آغاز کرده بودند، دنبال کنند. بر همین اساس نیز طرح های متنوعی را در داخل و خارج تدارک دیده بودند.
    جالب است که برخی از دوستان هم در اثر القائات این جریانات، دچار ترس و اضطراب شده بودند. تنها شخصی که حضور پرشور مردم را پیش بینی کرد، مقام معظم رهبری بود. این پیش بینی نشان داد که ایشان، عمیقا مردم ایران را می شناسند و به آنان اعتماد کامل دارند و از طرف دیگر، مردم نیز به ایشان اعتقاد و اعتماد دارند و به انگشت اشارت ایشان در صحنه حضور می یابند. شما تصاویری را که از تلویزیون پخش شد دیدید، افرادی با ظواهر مختلف، همه یک صدا می گفتند که برای حمایت از رهبرمان به صحنه آمدیم.
    دوم اینکه این انتخابات نشان داد هزینه های کلان، تهمت ها، تخریب ها و شایعه پراکنی ها، آنطور که برخی انتظار داشتند، جواب نمی دهد. مردم بعد از گذشت 30 سال از انقلاب به بلوغ سیاسی بالایی رسیده اند و فریب شعارهای جذاب و هزینه های میلیاردی و تبلیغات رنگارنگ را نمی خورند.

    حجت الاسلام جلالی رئیس دفتر علامه مصباح یزدی : وحدتی که صحبتش بودالان کجاست؟


    این همان نکته مهمی بود که دوستان جبهه متحد از آن غافل بودند. این دوستان، فلسفه حضور آقای قالیباف را در این جبهه، امکانات و نفوذ ایشان در تهران می دانستند، اما دیدیم که نفوذ و امکانات و هزینه های بسیار سنگین، حتی به کمک نزدیک ترین یاران وی نیز نیامد و همه آنان از راهیابی به بهارستان باز ماندند. در عوض، کاندیداهای جبهه پایداری که نسبت به رقیبان، از کمترین امکانات تبلیغاتی و رسانه ای برخوردار بودند و هر روز به وسیله رسانه های پرتعداد رقیبان، بمباران تبلیغاتی می شدند، رأی قابل ملاحظه ای کسب کردند.
    نکته سوم اینکه در این انتخابات، توهم برخی از جریانات سیاسی، که معتقد بودند با غیبت آنان، انتخابات کم رونق خواهد شد، رنگ باخت.
    طیف های رادیکال اصلاح طلبان، هماهنگ با خارج نشینان، این انتخابات را تحریم کردند و تصور می کردند با شرکت نکردنشان، مردم نیز از انتخابات استقبال نخواهند کرد. اما مردم با حضور پررنگ خود، با صدای بلند اعلام کردند که برای آنان، منافع نظام در درجه اول از اهمیت است و اگر شخص یا گروهی در جهت منافع دشمنان این مرز و بوم قدم بردارد، بدون درنگ او را کنار می گذارند.
    در مجموع انتخابات بسیار خوبی برگزار شد و اولین اثر آن در صحنه بین المللی و در مذاکرات استانبول ظاهر شد، چرا که هیأت ایرانی به پشتوانه حضور پرشور مردم، توانست با قوت از منافع ملی دفاع کند و غربیان را در مقابل عظمت ملت ایران به تواضع وادارد.
    در این انتخابات شاهد حضور پر رنگ علما در مقام هدایت دو طیف اصول گرایان، که رقیب اصلی محسوب می شدند، بودیم. در یک طیف، علامه مصباح یزدی و آیت الله خوشوقت و طیف دیگر، آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی بودند، برخی این تقابل را چندان به مصلحت نمی دانستند و نسبت به آن اظهار نگرانی می کردند، حضرتعالی که از نزدیک با علامه مصباح ارتباط دارید، دلیل این حضور را چه می دانید و اختلاف بین علما را چگونه ارزیابی می کنید؟
    واقعیت این است که علمای شیعه، مسئولیت اجتماعی و سیاسی را یکی از ابعاد اصلی دین دانسته و نه تنها در حیطه نظریه پردازی، بلکه در عرصه عمل سیاسی نیز فعالانه وارد شده‌اند. تاریخ حوزه‌های علمیه و زندگی علما به خوبی گواه این مدعاست. در انتخابات اخیر نیز یکی از برکات ارزشمند، حضور علمای طراز اول در دو سوی رقابت بود.
    برخی از دوستان به خاطر مصلحت‌اندیشی‌هایی که اشاره کردید، دائما می‌گفتند بین علما هیچ اختلافی نیست و طرفداران هستند که علما را در مقابل یکدیگر قرار می دهند. این سخن در واقع پاک کردن صورت مسأله بود.
    واقعیت این است که در این انتخابات با دو طرز فکر و دو سلیقه سیاسی از ناحیه علمای بزرگ روبرو بودیم. این اختلاف نظر هم کاملا طبیعی است. همین الان مراجع معظم تقلید، در اکثر مسائل شرعی اختلاف نظر دارند و طبیعی است که اگر این اختلاف نظر در مسائل اجتماعی و سیاسی باشد، در طیف هایی از جامعه امتداد پیدا می کند و مرزبندی هایی را رقم خواهد زد.
    اما نکته اساسی این است که این اختلاف نظر، بر مبنای هوس های سیاسی و منافع شخصی و گروهی نیست، بلکه بر اساس تکلیف مداری و دین محوری و از سر دلسوزی است. لذا حضرت آیت الله مصباح از همان ابتدا به دوستان جبهه پایداری تأکید کردند که در عین رقابت، احترام حضرات آیات، مهدوی کنی و یزدی باید حفظ شود چرا که مبنای عمل این دو بزرگوار تکلیف‌مداری و دین محوری بوده است.
    نیروهای انقلاب باید از این رقابت ها، تا جایی که زمینه رقابت و سبقت در خیرات را فراهم می آورد، استقبال کرده و در عین حال مراقب باشند مرزهای اخلاقی در نوردیده نشود، تا رقابت آنان منجر به کدورت و تنازع نشود. نباید توقع داشت که همه یک جور فکر کنند و در یک قالب بگنجند. طبیعی است که قالب ها محدودند و اگر بخواهیم همه نیروهای انقلاب را در یک قالب جای دهیم، بسیاری از استعدادها از گردونه خارج می مانند و جلو بروز خلاقیت ها و شکوفایی بسیاری از استعدادها گرفته می شود و ظرفیت های زیادی از بین می رود.
    در طول رقابت های انتخاباتی همواره رقیبان، جبهه پایداری را متهم به وحدت شکنی می کردند. شما اخیرا در یادداشتی به بی صداقتی برخی از سیاسیون در استفاده ابزاری از کلمه وحدت اشاره کردید، اما باید اذعان کرد که توصیه به وحدت منحصر به چنین سیاست مدارانی نبود، بلکه برخی از دلسوزان نیز این توصیه را داشتند، به نظر حضرتعالی دغدغه این دلسوزان را چگونه باید پاسخ گفت؟
    بنده در یادداشتی که اخیرا منتشر شد، خاطر نشان کردم که برخی از جریانات سیاسی، وحدت را نه به عنوان یک اصل ارزشی و دینی، بلکه به عنوان ابزاری برای توجیه عملکرد خود و طرد رقیبان به کار می بردند و برای اثبات این ادعا، شواهد روشنی ارائه کردم.
    اما همان طور که گفتید طیف های مختلفی این مسأله را مطرح می کردند. طبیعتا انگیزه همه آنها یکسان نیست. برخی واقعا از سر دلسوزی و نگرانی نسبت به تفرق نیروهای انقلاب، توصیه به وحدت می کردند و حتی در نوشته های خود، این تفرق را طرح دشمنان برای ضربه زدن به جریان اصول گرایی عنوان می کردند.
    همان طور که گفتم، اختلاف دیدگاه بین نیروهای انقلاب طبیعی است، اما به نظر می رسد برخی از این دوستان، نسبت به روند حرکت انقلاب، مراحل گذشته، موقعیت کنونی و افق پیش رو، تحلیل جامعی ندارند و به همین دلیل در مقام قضاوت و اظهار نظر، دچار خلط هایی می شوند.
    ببینید انقلاب ما پس از عبور از آشوب های داخلی و جنگ خارجی و پس از طی کردن دوره به اصطلاح سازندگی و اصلاحات، که سردمداران اجرایی کشور به دنبال پیاده کردن الگوهای غربی در عرصه اجتماعی بودند، وارد مرحله جدیدی شد.
    در این دوره، به تعبیر مقام معظم رهبری، قطار انقلاب به ریل اصلی خود بازگشت و عدالت خواهی، خدمت رسانی، ارزش گرایی و دین مداری، که شعارهای اصلی انقلاب بودند، بار دیگر به مطالبه عمومی بدل گشت. بذر این مطالبه را مقام معظم رهبری در سالیان گذشته کاشتند و این بذر در متن مردم رشد کرد و به بار نشست. این تحول که خارج از چارچوب احزاب و گروه ها و به دور از زد و بندهای رایج سیاسی رقم خورد، از طرف مقام معظم رهبری مورد حمایت کامل قرار گرفت و در مردم، به خصوص جوانان انقلابی، شور و ولوله ای ایجاد کرد. اما جریانات و احزاب سیاسی، اعم از چپ و راست و اصول گرا و اصلاح طلب، تا به امروز این حرکت را به رسمیت نشناخته اند و در طول این سالها، تمام قد در برابر آن ایستاده اند.
    پس از نفوذ افراد منحرف در برخی از اجزاء دولت، این سرمایه اجتماعی از سوی افراد و جریانات مختلفی در معرض تهدید و دستبرد قرار گرفت.
    در یک سو، جریان منحرفی بود که تمام سعی خود را به کار بست تا این سرمایه را ملک طلق خود معرفی کرده و آن را مصادره کند و در سوی دیگر جریانات و سیاست مداران حزب گرایی که با ادعای اصول گرایی، بسیار تلاش کردند تا عرصه سیاسی را مدیریت کرده، و سرمایه به دست آمده را در راه جناح بازی و حزب گرایی خود هزینه کنند.
    برخی از نیروهای انقلاب که بیشتر متأثر از اندیشه های علامه مصباح یزدی هستند، معتقدند این سرمایه بزرگ اجتماعی که در طول این سال‌ها با تلاش و مجاهدت به دست آمده، نباید در قالب فرسوده احزاب، محدود شود، بلکه باید در جهت دستیابی به افق های روشن و چشم اندازهای بلندی که حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در برابر ما قرار دادند، مورد استفاده قرار گیرد.
    اگر امروز رقابتی هم صورت می گیرد، در همین چارچوب و با چنین انگیزه ای است و ماهیتا با رقابت های احزاب و جریانات سیاسی که عمدتا برای کسب قدرت و ثروت بیشتر است، متفاوت می باشد.
    از فرمایشات شما چنین برداشت می شود که به رقابت های حزبی و جناحی در عرصه سیاست، چندان خوش بین نیستید.
    قطعا هیمن طور است. در طول این سالها به روشنی دیدیم که شانه های ضعیف و ناتوان احزاب و سیاست مداران حزب گرا، که لابی گری و زد و بند را جزء سیاست می دانند و به آن افتخار می کنند، طاقت حمل امانت سنگین انقلاب را، که ودیعه امام امت و شهدای والا مقام است، ندارد.
    این اشخاص و جریانات به دلیل فرسودگی و کم همتی و منطق غلطی که در فعالیت های سیاسی خود دارند، به کندی حرکت می کنند، و چنانچه به آنان میدان داده شود، حرکت انقلاب را نیز کند می کنند و به تدریج، در اثر فرسودگی، منفعت طلبی، سهمیه گرایی و مسامحه گری، مسیر آن را منحرف می کنند.
    در چنین شرایطی، هر چند مدیریت جامعه در دست ولی الهی باشد، اما عملا دست هایش بسته است و قادر نیست آنگونه که انتظار دارد، جامعه را مدیریت کند.
    تجربه انقلاب ما نشان داده که هر جا مسئولین و نخبگان، پای آرمان های انقلاب ایستاده اند و آمادگی خود را برای مجاهدت نشان داده اند، رهبر انقلاب نیز کشتی انقلاب را با سرعت بیشتری به پیش برده اند. شما ببینید در سالهای اخیر، به دلیل حضور جوانان انقلابی و عدالت طلب در صحنه، سطح مطالبات مقام معظم رهبری از نخبگان، اعم از حوزوی و دانشگاهی، به مراتب بالاتر رفته است. در صحنه جنگ هر چه افسران و سربازان آماده تر باشند، فرمانده افق دورتر و بالاتری را برای پیشرفت در نظر خواهد گرفت.
    در سخنان خود به انحراف انقلاب توسط برخی از خواص و سیاست مداران اشاره کردید. به نظر می رسد کلمه «فتنه» دقیقا در همین جا کاربرد خود را پیدا می کند. این روزها از فتنه های بزرگ تر و پیچیده تر آینده سخن به میان می آید. به نظر شما فتنه های آینده چه مختصاتی دارند و از درون کدام جریانات بروز می کنند؟
    فتنه هنگامی رخ می دهد که برخی از خواص جامعه، حق و باطل را چنان به هم می آمیزند که امر برای بسیاری از افراد مشتبه می شود. طبیعی است که افرادی که فساد علنی دارند، توان آمیختن حق و باطل را ندارند و اگر هم چنین کنند، هیچ کس از عمل آنان به شبهه نمی افتد.
    آمیختن حق و باطل و غبار آلود کردن فضا، توسط کسانی امکان پذیر است که ظاهری موجه دارند، اما در باطن، اسیر منفعت طلبی و هوا پرستی اند.
    اگر چه نمی توان به طور دقیق آینده را پیش بینی کرد، اما با دقت و تأمل در فتنه های گذشته، می توان مختصات فتنه های آینده را تبیین کرده و نمای کلی از اهالی فتنه را نشان داد.
    با توجه به روند تکاملی انقلاب، به نظر می رسد یکی از خصوصیات فتنه های آینده، سخت تر بودن و پیچیده تر بودن آن نسبت به گذشته است. ویژگی دیگر فتنه های آینده، پوشش دینی و ادبیات انقلابی آن است. اگر در فتنه 88 برخی از خواص، خود را منتسب به امام امت می دانستند و با این ادعا در مقابل انقلاب ایستادند، به احتمال زیاد در آینده، انقلاب با کسانی مواجه خواهد شد که یک عمر از انقلاب و آرمان ها و ولایت مداری و ارادت به مقام معظم رهبری دم زده اند و ظاهر به شدت دینی دارند، اما در واقع، همه اینها چیزی جز لقلقه زبان و شعارهای تو خالی نبوده است.
    اما اینکه محل بروز این فتنه ها کجاست، اگر خوب دقت کنیم نشانه ها و ویژگیهای آن را در برخی از جریانات اصول گرایی می بینیم. ادعای ولایت مداری و ارزش گرایی در ظاهر، و زد و بند و گروه گرایی در باطن. همان طیف هایی که در سخنرانی ها و نوشته ها و رسانه های خود، ادعای ولایت مداری می کنند، اما در پس پرده با فتنه گران و حامیان بزرگ آنان، نشست و برخاست دارند و در مواردی، از آنان حمایت نیز می کنند.
    به نظر شما، راه گذر از این فتنه ها چیست؟
    معلوم است که گذر از چنین فتنه هایی بسیار مشکل است و ممکن است بسیاری در آن بلغزند. همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند، افزایش سطح بصیرت و بالابردن قدرت تحلیل در افراد، به خصوص در جوانان انقلابی، عامل مهمی در پشت سر گذاشتن فتنه های آینده است.
    عامل دیگری که به نظر بنده بسیار مهم است، کمک کردن به شفافیت فضا است. ما باید از مرزبندی هایی که بر اساس میزان ولایت مداری و عدالت طلبی شکل می گیرد، استقبال کنیم و اجازه ندهیم عده ای با غبارآلود کردن فضا و سرپوش گذاشتن بر ولایت گریزی خود، پشت مقدسات سنگر بگیرند، و از پشت بر پیکر انقلاب خنجر بزنند.
    باید معلوم شود کسانی که ظاهر موجهی دارند، آیا واقعا پای منافع و آرمان های نظام ایستاده اند، یا به دنبال زد و بندهای حزبی و گروهی خود هستند. این اتفاق مبارکی است که جوانان انقلابی باید آن را از همه خواص جامعه و جریانات سیاسی مطالبه کنند.
    در روزهای اخیر بحثی که رسانه ها را متوجه خود کرده، نحوه آرایش اصول گرایان و ریاست مجلس نهم است. برخی از جریانات اصول گرایی به ریاست مجدد آقای لاریجانی تمایل دارند و برخی دیگر به ریاست آقای حداد عادل. شما آرایش اصول گرایان را در مجلس چگونه ارزیابی می کنید و زمینه را برای ریاست کدام یک از آقایان مناسب تر می بینید؟
    در پاسخ به این سوال به نکته ای اشاره می کنم که ذکر آن خالی از لطف نیست. در روزهای اخیر برخی رسانه‌های اصولگرا، روی دو نقطه تمرکز کرده اند. اول اینکه با توجه به اهمیت جایگاه ریاست مجلس، کسی باید آن را عهده دار شود که در فتنه عملکرد قابل قبولی داشته است و دوم اینکه مجلس و به خصوص هیأت رئیسه آن، باید تعامل مثبت و خوبی با قوای دیگر، از جمله دولت داشته باشند. با مرور ساده این رسانه ها، به وضوح می توان این خط سیر خبری را مشاهده کرد.
    تمرکز بر این دو نقطه برای زیر سؤال بردن عملکرد آقای لاریجانی در دوره ریاست وی بر مجلس هشتم است. نکته قابل تأمل این است که این نقاط دقیقا همان استدلال‌هایی است که در ایام تبلیغات انتخاباتی از سوی جبهه پایداری مطرح می شد، اما همین رسانه ها این جبهه را متهم به طرفداری از جریان انحرافی می کردند و از لزوم اغماض و تنازل از برخی مواضع و ضرورت حفظ نیروهای انقلاب، سخن می گفتند.
    جبهه پایداری هنوز هم بر استدلال‌های خود پایدار است و بر اساس همین استدلال ها، از ریاست آقای لاریجانی بر مجلس نهم حمایت نخواهد کرد و همان طور که آقای دکتر لنکرانی، سخنگوی این جبهه بیان کرد، آقای دکتر حداد عادل را برای ریاست مجلس مناسب تر می داند، اما در عین حال از موضع گیری دوگانه این دوستان گلایه مندیم و متأسفیم که چرا اینقدر دیر به استدلال های جبهه پایداری رسیدند.
    خطاب من به آقایان توکلی، زاکانی، فدایی، نادران و.... است. می گویم امروز حزب مؤتلفه، جبهه پیروان خط امام و رهبری، جامعه اسلامی مهندسین و آقایان باهنر، مصباحی مقدم، ، کاظم جلالی، علی مطهری در کدام طرف خط ایستاده اند؟ و از چه کسی حمایت می کنند؟ آیا در حال حاضر از سامانه وحدتی که در ایام تبلیغات انتخاباتی، گوش فلک را کر کرده بود، اثری باقی مانده است؟
    آیا دوستان پیش بینی نمی کردند، اگر به برخی از جریانات و اشخاص، که توسط مردم بصیر و انقلابی، به حاشیه رانده شده بودند، مجددا میدان بدهند، باید نظاره گر باشند تا تکلیف خیلی از کارها با لابی گری‌ها و سیاست بازی ها تعیین شود؟ آیا نمی شد حدس زد که اگر اعتبار اصول گرایی، خرج افرادی مانند آقای باهنر و همفکرانش شود، و این افراد به مجلس راه یابند، تمام قد از ریاست فردی حمایت می کنند که به تعبیر امروز دوستان، عملکرد قابل قبولی در فتنه نداشته است؟
    این دوستان حتما برخورد آقای کاظم جلالی نماینده آقای لاریجانی در جلسه لغو استیضاح وزیر کار را به یاد دارند و یادداشت تند وی را خطاب به جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران مطالعه کرده اند و قطعا در جریان تشکیل فراکسیون رهروان ولایت با رویکرد حمایت از آقای لاریجانی با میدان داری ایشان هستند. در روزهای اخیر، قطعا لابی‌گری های آقای باهنر را برای ریاست مجدد آقای لاریجانی بر مجلس نهم به چشم خود دیده اند.
    صد افسوس که دوستان در زمانی که امکان جلوگیری از این تبعات وجود داشت، با انواع فلسفه بافی ها، عملکرد خود را توجیه کردند و تصمیماتی گرفتند که امروز هزینه آن متوجه نظام و انقلاب است.
    اینها همه درس عبرتی برای جریانات وفادار به انقلاب است که منافع نظام را بر منافع شخصی و گروهی خود ترجیح بدهند و در لحظات حساس، تصمیم درست بگیرند. کاش همه نیروهای انقلاب، این بیانات حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب را آویزه گوش می ساختند که: توابین در تاریخ، عده شان چند برابر شهدای کربلاست، همه هم در یک روز کشته شدند، اما تأثیرشان یک هزارم شهدای کربلا نیست، زیرا اینها در وقت خود نیامدند، کار را در لحظه خود انجام ندادند، دیر تشخیص و دیر تصمیم گرفتند.
» بازگشت | تاریخ : 17 اردیبهشت 1403 | توسط : admin2 | بازدیدها : 4 744 | نظرات : 0

بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد که شما عضو سایت نیستید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.

اضافه کردن نظر جدید

    
نام شما :
ایمیل شما :
  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent
کد امنیتی :
عکس خوانده نمی شود
کد را وارد کنید :

 
    

2013 © Designed by: ALETAHA | سرویس RSS خبری : RSS خبری RSS خبری | ALETAHA