فراموشی رمز ورود؟
عضویت در سایت
   Aletaha.ir RSS

اشعار مسلمیه و حرکت اهل بیت (ع) به سمت کربلا

    اشعار مسلمیه و حرکت اهل بیت (ع) به سمت کربلا


    اشعار مسلمیه و حرکت اهل بیت (ع) به سمت کربلا

    یا مسلم بن‌ عقیل

    سلام ای یوسف بازار خون

    یاس خزان دیده به گلزار خون

    ای به ره حسین اول قتیل

    فاتح کوفه! مسلم‌بن‌عقیل

    زنده‌ترین آیت صدق و صفا

    ثانی عباس به عشق و وفا

    بر ولی‌الله ولی کیست؟ تو

    در صف پیکار، علی کیست؟ تو

    رأس تو بر نی قمر فاطمه

    خون تو خون پسر فاطمه

    دل به نگاه تو شفا یافته

    کوفه ز اشک تو صفا یافته

    در جگرت سوز درون حسین

    حنجر تو چشمۀ خون حسین

    کوفه چه غم نیست اگر یار تو

    حضرت زهراست عزادار تو

    نیست عجب احمد ختمی‌مآب

    وقت شهادت دهدت جام آب

    کوفه که بر جنگ تو آورده رو

    رفته ز دستش شرف و آبرو

    دردل زارت شرر انگیختند

    جای گل آتش به سرت ریختند

    گرگ‌صفت بر تو زده چنگ‌ها

    کرده تنت را هدف سنگ‌ها

    خصم ستمکار به سویت شتافت

    تیغ برآورد و لبت را شکافت

    کوفه به خود ننگ ابد را خرید

    با گلوی تشنه سرت را برید

    حیف که ای نایب خاص امام

    رأس تو افتاد ز بالای بام

    با که بگویم چو تو مردافکنی

    در دل شب داد پناهش زنی؟

    با که توان گفت که خصم پلید

    دست تو را بست و سرت را برید؟

    غربت تو در ملأعام بود

    قتلگهت بر زبر بام بود

    هیچ شهیدی چو تو تنها نبود

    دسته گلش آتش زنها نبود

    نایب تنهای ولی خدا

    وه! چه غریبانه سرت شد جدا

    گریه کنم بر غم بسیار تو

    یا به دو فرزند عزادار تو؟

    @@@@@@@
    جان بر کف بازار توام یوسف زهرا
    دلباخته دار توام یوسف زهرا
    سوگند به خونی که برون از دهنم ریخت
    من تشنه دیدار توام یوسف زهرا
    هر سو بکشانند به هر کوچه تنم را
    در سایه دیوار توام یوسف زهرا
    با آنکه به عشقت پدر پنج شهیدم
    بی مایه خریدار توام یوسف زهرا
    تنها نه همین لحظه که در کوفه غریبم
    یک عمر گرفتار توام یوسف زهرا
    بگذار لب تشنه ببرّند سرم را
    زیرا که خریدار توام یوسف زهرا
    از کثرت پیکان به بدن رسته دو بالم
    من جعفر طیار توام یوسف زهرا
    دستم ز قفا بسته سرم نیز شکسته
    من جای علمدار توام یوسف زهرا
    فریاد ز هر زخم تنم خیزد و گویم
    من یاور بی یار توام یوسف uزهرا
    من "میثم" دلباخته ام گر بپذیری
    خاک ره زوار توام یوسف زهرا
    @@@@@@

    کوفی چه پست و کوفه عجب بی وفا شده
    مهمان کوفه در به در کوچه‌ها شده
    درهای خانه‌ها به رویش بسته شد، ولی
    درهای درد و غصه و اندوه وا شده
    تا بنگرد ز مکه به سر بازی‌اش حسین
    بالای بام، از تن او سر جدا شده
    طوعه! سر تو باد سلامت، بیا ببین
    لب تشنه میهمان عزیزت فدا شده
    هانی کجاست تا نگرد بین کوچه‌ها
    مهمان او تنش سپر سنگ‌ها شده
    آتش به فرق مسلم مظلوم ریختند
    اینگونه احترام ز مهمان کجا شده؟
    باید گریست بر دو عزادار کوچکش
    زندان کوفه قسمت صاحب عزا شده
    ای دوستان به دختر مسلم خبر دهید
    گویید کوفه بر پدرت کربلا شده
    با آنکه شد کشیده تنش بین کوچه‌ها
    قبرش به کوفه کعبه اهل ولا شده
    تا اشک‌ها به ماتم او سیل خون شود
    «میثم» ز سوز سینه مصیبت سرا شده
    @@@@@@

    ای سلام الله بر جان و تنت
    اشک و خونم هر دو وقف دامنت
    سر به زیر تیغ و چشمم سوی تو
    نقد جانم رونمای روی تو
    خوش بوَد با اشک دامن دامنم
    عکس لبخند تو در زخم تنم
    کیستم من؟ اولین قربانی‌ات
    جان دو قربانی‌ام ارزانی‌ات
    دور کعبه یاد ما کن یا حسین
    مسلمت را هم دعا کن یا حسین
    دوست دارم ای همه آیات نور
    دست عباس تو را بوسم ز دور
    اولین سرباز میدانت منم
    ذبح پیش از عید قربانت منم
    کوفیان چون گرگ‌ها چنگم زدند
    در میان کوچه‌ها سنگم زدند
    فرقم از خون چشمۀ زمزم شده
    حج ما هر دو شبیه هم شده
    حج من در پیش سنگ و تیرها
    حج تو در سایۀ شمشیرها
    حج من در کوی تو قربان شدن
    حج تو در موج خون عریان شدن
    حج من داغ دو طفل بی‌سر است
    حج تو داغ علی اکبر است
    حج من سردادن از بالای بام
    حج تو از کربلا تا شهر شام
    حج من خون گلو افشاندن است
    حج تو بر نیزه قرآن خواندن است
    حج من در کوچ‌ها گردیدن است
    حج تو در موج خون غلطیدن است
    حج من در راه تو جان دادن است
    حج تو از صدر زین افتادن است
    هدیۀ من پیکری بی‌سر شده
    هدیۀ تو خیمه آتش زده
    خنده زد بر تیغ زخم حنجرم
    تا به خاک پای تو افتد سرم
    با وجود آنکه مدیون تواند
    کوفیان لب تشنۀ خون تواند
    ای عزیز جان پیغمبر میا
    گر می‌آیی با علی اکبر میا
    تو چو خورشیدی و اصغر، ماه توست
    چشم تیراندازها در راه توست
    روح من مرغ لب بام تو بود
    آخرین ذکرم فقط نام تو بود
    باب تو شیرخدا شاه عرب
    بر یتیمان بود بابا نیمه شب
    ای تو دست رحمت پروردگار
    ای امیرالمؤمنین را یادگار
    آن علی را تو سرور سینه‌ای
    بر پدر سر تا قدم آیینه‌ای
    دوست دارم تا که از لطف و کرم
    تو پدر باشی برای دخترم
    دخترت باشد به جای خواهرش
    خواهرت زینب به جای مادرش
    مست صهبای وصالم کن حسین
    یوسف زهرا حلالم کن حسین
    @@@@@@@@

    دریافت فایل صوتی
    این تن خستۀ من اشک پیوستۀ من
    این لب پاره و این فرق بشکسته من
    همه از زخم زبان بر جگرم چنگ زدند
    کوفیان بر سر هر کوچه مرا سنگ زدند
    یا اباعبدالله
    جگرم تفتیده دو لبم خشکیده
    عوض آب آتش به سرم باریده
    بنویسید به یاد عطش رهبر من
    با لب تشنه جدا می‌شود از تن سر من
    یا اباعبدالله
    ای خدا یار کجاست کوی دلدار کجاست
    آتش و سنگ کم است چوبۀ دار کجاست
    دست من بسته ولی با سر و جان یار توام
    فکر بی‌دستی عباس علمدار توام
    یا اباعبدالله
    عمر من گشت تمام زیر تیغ و لب بام
    به تو و زینب تو گویم از دور سلام
    نام تو بود به لب تا نفس آخر من
    تو بکش دست نوازش به سر دختر من
    یا اباعبدالله
    زخم من زیب تنم واحسینا سخنم
    می‌رود یاد سرت کوچه کوچه بدنم
    در همین کوچه که بر خاک مرا غلطانند
    کوفیان بر سر نی رأس تو را گردانند
    یا اباعبدالله
    @@@@@@
    دریافت فایل صوتی
    -----------------------------------------------------------------------
    حضرت مسلم

    به شام تیـره مهمانم، بتاب ای ماه تابانم
    نماز آخرم را با دو دست بسته می‌خوانم
    سراپا رنج و دردم من بیا دورت بگردم من
    حسین جانم حسین جانم

    همه در خواب شیرین و، من از هجر تو بیدارم
    ببین عشـق تـو ای مـولا، کشیده بـر سر دارم
    سراپا رنج و دردم من بیا دورت بگردم من
    حسین جانم حسین جانم

    شرار غم زده آتـش، تمـام هست مهمـان را
    طناب کوفیان امشب گرفته دست مهمان را
    سراپا رنج و دردم من بیا دورت بگردم من
    حسین جانم حسین جانم

    میان کوچه‌ها از پای، چو من جان بر لب افتادم
    چو دیدم سنگ کوفی را، بـه یـاد زینب افتادم
    سراپا رنج و دردم من بیا دورت بگردم من
    حسین جانم حسین جانم

    دریافت فایل صوتی

    دریافت فایل صوتی
    -----------------------------------------------------------------------
    حضرت مسلم

    غریبم و کوفه شده، عید قربان من
    گـواه غـربتم بوَد، کام عطشان من
    ای حبیبم من غریبم حسین یا حسین یا حسین(2)

    دلــدادۀ عشـق تــو و، مبتـلای توام
    توئی خلیل و من ذبیح، در منای توام
    ای حبیبم من غریبم حسین یا حسین یا حسین(2)

    آید ز هر سو بر سرم، سنگ و تیر و سنان
    از مـن پذیرایی کنند، ایـن‌چنین کوفیان
    ای حبیبم من غریبم حسین یا حسین یا حسین(2)

    از بام قصر کوفه من، بر تو گویم سلام
    در ایـن وداع آخریـن، بـر تو دارم پیام
    ای حبیبم من غریبم حسین یا حسین یا حسین(2)

    مــولا میـا کوفــه کــه دریای موج بلاست
    از تیغ دشمن تشنه‌لب، سرم از تن جداست
    ای حبیبم من غریبم حسین یا حسین یا حسین(2)
    ٬٬٬٬٬٬
    دریافت فایل صوتی
    -----------------------------------------------------------------------
    حضرت مسلم

    مسلمم کز هر طرف، بسته راهم یا حسین
    بام کوفه آمده، قتلگاهم یا حسین
    شهر کوفه صحنۀ عید قربان من است
    بر تو قربانی شدن، عهد و پیمان من است

    یا حسین و یا حسین، کن نگاهی یا حسین(2)
    در نماز عشق تو، غرق خون شد جامه‌ام
    واحسینا واحسین، شد زیارتنامه‌ام
    پا به چشمانم گذار، جان به قربانت کنم
    با سر ببریده‌ام، بوسه‌بارانت کنم

    یا حسین و یا حسین، کن نگاهی یا حسین(2)
    گاهی از زخم‌زبان، بر جگر چنگم زدند
    گه میان کوچه‌ها، کوفیان سنگم زدند
    من که سر در یاریِ دین و قرآن می‌دهم
    مثل مولایم حسین تشنه‌لب جان می‌دهم

    یا حسین و یا حسین، کن نگاهی یا حسین(2)
    ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬
    دریافت فایل صوتی
    -----------------------------------------------------------------------
    حضرت مسلم

    کوچه کوچۀ کوفه بوی عطر خون دارد
    عـاشق تـو ای مـولا چهره لاله‌گون دارد
    از غمت پریشانم در ره تو قربانم
    ای حسین حسین جانم

    کعبـه بوسـه می‌گیـرد از لـب گهـربارت
    مـن طواف خـون کردم در هوای دیدارت
    قبلۀ تو میقاتم مکتب تو ایمانم
    ای حسین حسین جانم

    ای حسین من اینجا بویی از وفایی نیست
    اهل کوفـه نامردند دست آشنایی نیست
    من اسیر بیداد قوم نامسلمانم
    ای حسین حسین جانم

    کـار مـن فلـک امــروز بـر محبت افکنـده
    زیر تیغ کین بر مرگ، مسلمت زند خنده
    بر غریبی‌ات مولا اشک حسرت افشانم
    ای حسین حسین جانم

    می‌رسد به دامانت، گر چه دست من بسته
    داغ هجـر تــو دارم بـا دلـی که بشکسته
    می‌کنم سلام از دور سیدی حسین جانم
    ای حسین حسین جانم

    سـر بـه پایت افکنـدم تـا نظر کنی بر من
    آرزوی تــو دارم زیــر خنجــر دشمــن
    از غمت پریشانم در ره تو قربانم
    ای حسین حسین جانم
    ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬

    نوحه حضرت مسلم
    دریافت فایل صوتی
    -----------------------------------------------------------------------

    سنگ کوفی از مهمان، می‌کند پذیرایی
    دار کوفه را شستم، من ز اشک تنهایی
    مهمانِ پریشانم ای حسین حسین جانم(2)

    گاهی سر بازار و، گه تکیه به دیوارم
    عشق یوسف زهرا، می‌کشد سرِ دارم
    مهمانِ پریشانم ای حسین حسین جانم(2)

    آمــد از فــراق تــو، حـال میهمان بر لب
    ریسمان به دست من، بوسه می‌زند امشب
    مهمانِ پریشانم ای حسین حسین جانم(2)

    می‌زنــد مــرا آتــش، اشـک دیـدۀ طفلان
    کوفیان همه خواب و، مسلم شده سرگردان
    مهمانِ پریشانم ای حسین حسین جانم(2)



    Submitدریافت فایل صوتی
    یوسف زهرا، حسین، جان به فدایت
    خون گلویم نثار خاک پایت
    اول قتیلم، نجل عقیلم
    یا ثار الله و ابن ثاره
    کسی به کوفه نشد یاور مسلم
    سنگ جفا ریختند بر سر مسلم
    کنم دعایت، زنم صدایت
    یا ثار الله و ابن ثاره
    این سر بشکسته، این فرق شکسته
    زیارتت می کنم با دست بسته
    تویی امامم، بر تو سلامم
    یا ثار الله و ابن ثاره
    این دُر دندان من، این لب پاره
    قتلگه من شده دار الاماره
    گذشتم از جان، با لب عطشان
    یا ثار الله و ابن ثاره
    کوچه به کوچه رود، پیکر پاکم
    قاتل بیدادگر کشد به خاکم
    دل به تو بستم، یار تو هستم
    یا ثار الله و ابن ثاره
    ای سر من از ازل خاک در تو
    جان دو طفلم فدای اصغر تو
    نگر به حالم، نما حلالم
    یا ثار الله و ابن ثاره
    بیا بیا در کنار قتلگاهم
    تا به مه عارضت فتد نگاهم
    چشمﹾ انتظارم، دلﹾ بی قرارم
    یا ثار الله و ابن ثاره
    ٬٬٬٬٬٬٬٬٬
    Submit دریافت فایل صوتی
    حسین، ای یوسف زهرا! میا کوفه، میا کوفه
    امان از ظهر عاشورا، میا کوفه، میا کوفه
    میا کوفه، میا کوفه، که لیلا بی پسر گردد
    میا کوفه، میا کوفه، که زینب خون جگر گردد
    میا کوفه که می ترسم سکینه بی پدر گردد
    شود آواره در صحرا میا کوفه، میا کوفه

    حسین، ای یوسف زهرا! میا کوفه، میا کوفه
    امان از ظهر عاشورا، میا کوفه، میا کوفه
    میا کوفه که از تن، دست عباسّت جدا گردد
    میا کوفه که اصغر، بر سر دستت فدا گردد
    میا کوفه که حقّت با دم خنجر ادا گردد
    به جان زینبت مولا! میا کوفه، میا کوفه

    حسین، ای یوسف زهرا! میا کوفه، میا کوفه
    امان از ظهر عاشورا، میا کوفه، میا کوفه
    میا کوفه که افتد بر زمین دوشاخه ی یاست
    رسد تیر از کمان حرمله برچشم عبّاست
    فتد در علقمه با چشم خونین اشجع النّاست
    لب تشنه، لب دریا، میا کوفه، میا کوفه

    حسین، ای یوسف زهرا! میا کوفه، میا کوفه
    امان از ظهر عاشورا، میا کوفه، میا کوفه
    میا کوفه که از سم ستوران توتیا گردی
    میا کوفه که صدپاره زشمشیر جفا گردی
    از آن ترسم که فردا با لب عطشان فدا گردی
    ببین احوال مسلم را میا کوفه، میا کوفه

    حسین، ای یوسف زهرا! میا کوفه، میا کوفه
    امان از ظهر عاشورا، میا کوفه، میا کوفه
    میا کوفه که کوفه می شود آماده بر جنگت
    میا کوفه که گرگان می زنند ازهرطرف چنگت
    میا کوفه که می بینم زنند از بام ها سنگت
    فغان از این غم عظمیٰ میا کوفه، میا کوفه

    حسین، ای یوسف زهرا! میا کوفه، میا کوفه
    امان از ظهر عاشورا، میا کوفه، میا کوفه
    میا کوفه که هفتاد و دو لاله در چمن داری
    میا کوفه که چون قاسم، گل ناز از حَسن داری
    میا کوفه که می بینم زخاک و خون کفن داری
    به صحرا و بیابان ها میا کوفه، میاکوفه
    حسین، ای یوسف زهرا! میا کوفه، میا کوفه
    امان از ظهر عاشورا، میا کوفه، میا کوفه
    ٬٬٬٬٬٬٬
    Submitدریافت فایل صوتی

    نایب مصباح الهدی مسلم ابن عقیل
    فدایی خون خدا مسلم ابن عقیل
    ای عزیز زهرا علیهما سلام صاحب عزایت
    جان ما فدایت جان ما فدایت
    ای تنت از تیغ جفا شده پاره پاره
    قتلگه تو بر روی دار الاماره
    نقش خاک و خون شد قامت رسایت
    جان ما فدایت جان ما فدایت
    غریب کوفه تو چرا یاوری نداری
    به جز دو طفل کوچکت لشکری نداری
    می چکد به زندان اشک لاله هایت
    جان ما فدایت جان ما فدایت
    حریم تو شکسته شد ای امید کوفه
    دست تو از چه بسته شد ای شهید کوفه
    می کنم شب و روز گریه از برایت
    جان ما فدایت جان ما فدایت
    ای لب تو پاره شده پر ز خون دهانت
    غبار غم به چهره در بین دشمنانت
    قتلگه روی بام کوفه کربلایت
    جان ما فدایت جان ما فدایت
    منکه امید رحمت از کرم تو دارم
    آرزوی زیارت حرم تو دارم
    کی رسم کنار قبر با صفایت
    جان ما فدایت جان ما فدایت
    تو یوسف فاطمه را نور هر دو عینی
    تو پسر عقیلی و مسلم حسینی
    به عزیز زهرا کن به ما عنایت
    جان ما فدایت جان ما فدایت
    ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬۲

    دریافت فایل صوتی MP3Submit

    با لب غرق خون دارد این زمزمه
    سوی کوفه میا، پسر فاطمه
    یا حسین، یا حسین
    یا حسین، یا حسین
    ***
    ای حسین جان ببین قلب سوزانِ من
    گشته خون جاری از لب و دندانِ من
    یا حسین، یا حسین
    یا حسین، یا حسین
    ***
    مسلم بن عقیل گفت و بالای بام
    ای عزیز دل فاطمه السلام
    یا حسین، یا حسین
    یا حسین، یا حسین
    ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬
    دریافت فایل صوتی MP3Submit
    بارالها من کجا روم امشب
    مانده ام تنها رسیده جان بر لب
    دسته گل های مرا از من جدا کردند
    خون به قلب خامسِ آلِ عبا کردند
    ای حسین جانم حسین جانم حسین جانم(2)

    ای گل زهرا پسر عمو جانم
    از غریبی من بر طوعه مهمانم
    گر که در دار الاماره بسته اند دستم
    من به یاد آن سه ساله دخترت هستم
    ای حسین جانم حسین جانم حسین جانم(2)

    پر و بال مرا در کوفه بشکستند
    هر دو دست مرا با ریسمان بستند
    بر سَر دارالاماره دست و پا می زد
    با لبِ خونین حسینش را صدا می زد
    ای حسین جانم حسین جانم حسین جانم(2)
    ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬
    Submitدریافت فایل صوتی MP3
    از مکه ای پسر عمو بنما نظاره
    معراجِ من شد بر سَرِ دارالاماره
    جانم حسین، جانم حسین ای حسین جانم (2)
    ای زائِر بیت الحرام بر من نظر کن
    قَسَم به جان مادرت ترکِ سفر کن
    جانم حسین، جانم حسین ای حسین جانم (2)
    ای خامس آل عبا جان بقربانت
    همره میاور اصغر شیرین زبانت
    جانم حسین، جانم حسین ای حسین جانم (2)

    حاج مهدی خرازی
    ٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬
    نوحه
    شهید خون خدا! یامسلم‌بن‌عقیل

    تنهاتر از شهدا! یامسلم‌بن‌عقیل

    اولین یار حسین محو دیدار حسین

    واشهیدا واشهید

    ****

    تو ماهی و بدنت پر از ستاره شده

    فدای زخم تنت که بی‌شماره شده

    عاشق خون خدا تشنه سر از تن جدا

    واشهیدا واشهید

    ****

    تمام کوفه شده محیط غربت تو

    رود امام زمان کنار تربت تو

    بوده مهدی زائرت گشته دور حائرت

    واشهیدا واشهید

    سلام ما به سرو دل شکستۀ تو

    به جسم خستۀ تو به دست بستۀ‌ تو

    شد جسارت با سرت با سر و با پیکرت

    واشهیدا واشهید

    ****

    کنار حبس عدو دو نازنین پسرت

    دو نازنین پسرت دو طفل خون‌جگرت

    دیده خونبار تواند دو عزادار تواند

    واشهیدا واشهید

    ****

    رسیده طوعه ز ره برای دیدن تو

    زند به سینه و سر به غربت تن تو

    هم به جای خواهرت هم به جای دخترت

    واشهیدا واشهید

    تو جان‌نثار حسین، عزیز فاطمه‌ای

    برای دادن جان جلوتر از همه‌ای

    داده تنها جان و سر از شهیدان پیش‌تر

    واشهیدا واشهید
    @@@@@@@

    فایل صوتی
    دریافت فایل صوتی
    نوحه حضرت مسلم


    بر بام دارالاماره با پیکر پاره پاره

    ریـزد ز چشمـم ستــاره

    یابن‌زهرا حسین جانم فدایت

    سر مسلم فدای خاک پایت

    ****

    اگرچه از پا نشستم اگرچه بسته دو دستم

    اول شهیــد تــو هستـم

    یابن‌زهرا حسین جانم فدایت

    سر مسلم فدای خاک پایت

    ****

    من جان‌نثار حسینم پیوسته یار حسینم

    زخمـم شــده بــی‌شمـاره

    یابن‌زهرا حسین جانم فدایت

    سر مسلم فدای خاک پایت

    مهمان کوفه فدا شد فدای خون خدا شد

    اعضایش از هـم جــدا شد

    یابن‌زهرا حسین جانم فدایت

    سر مسلم فدای خاک پایت

    ****

    فریاد من یا حسین است پرواز من تا حسین است

    پیمـان مـن بـا حسین است

    یابن‌زهرا حسین جانم فدایت

    سر مسلم فدای خاک پایت

    ****

    لب‌تشنه جان می‌سپارم دشمن کشاند به دارم

    دسـت از حسیـن بــرندارم

    یابن‌زهرا حسین جانم فدایت

    سر مسلم فدای خاک پایت


    @@@@@@
    شعر عید سعید قربان و روز عرفه و شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
    های هو
    ز سرشک دیده خاکِ عرفات را بشویم
    به منا و یا به مشعر به کجا تو را بجویم؟
    تو اگر به من‌کنی پشت، چه ‌کسی به من‌کند رو؟
    من اگر به تو نگویم به که درد خود بگویم؟
    اگرم ز در برانی دگر آبرو ندارم
    به خدا نمی‌گذاری که بریزد آبرویم
    به گناه بی‌شمارم، ز تو سخت شرمسارم
    خجلم از این که حتی نمی‌آوری به رویم
    من اگر تو را ندیدم تو به من گشای چشمی
    چه شود به یک نگاهت بدهند شستشویم؟
    تو کنار من نشستی و من از تو دور ماندم
    قدمت به روی چشمم قدمی بیا به سویم
    من اگر سیاه رویم تو تمام چشم لطفی
    به سیاهی‌ام نبینی که سفید گشته مویم
    ز هوا پرم درونم چو درون طبل خالی است
    تو بیا و اکتفا کن ز کرم به های و هویم
    تو به من تبسمی کن تو ز من بپرس حالی
    که تمام عرض حالم شده عقده در گلویم
    نگهی به «میثمت» کن که بوَد چو جام خالی
    چه شود اگر بریزی تو شراب در سبویم
    ************************************
    تو اول شهید از تبار خلیلی
    تو مولای ما مسلم ابن عقیلی
    تو پیش از شهیدان، شهید حسینی
    مراد خلایق، مرید حسینی
    بزرگی ز خاک تو عزت گرفته
    شهادت ز خون تو زینت گرفته
    کرامت به پای تو صورت کشیده
    امامت وجود تو را برگزیده
    امام زمان، زائر تربت تو
    همه کوچه‌ها شاهد غربت تو
    سر نیزه‌ها مرهم زخم‌هایت
    دل سنگ‌ها آب گشته برایت
    الا چشم عرش خدا، جایگاهت
    زنی داده در شهر کوفه پناهت

    تنت پاره پاره، جبینت شکسته
    دهانت پر از خون و دست تو بسته
    بر آن پیکر رفته از تاب گریم
    به دندان افتاده در آب گریم
    تو در کوفه مهمانِ بهتر ز جانی
    چرا زخمیِ تیغ و تیر و سنانی؟
    چرا با تو دیگر زنان می‌ستیزند؟
    چه‌کردی که آتش به فرقت بریزند؟
    همه کوچه‌ها را به روی تو بستند
    چرا فرق و پیشانی‌ات را شکستند؟
    گرفتم تنت را به هر کوچه بردند
    به بازار قصاب‌ها از چه بردند؟
    که دیده است یک پیکر پاره پاره-
    که آویزد آن را عدو بر قناره؟
    شهید تماشاییِ بام کوفه
    دلت تنگ‌تر گشته از شامِ کوفه
    همه کوفیان عید قربان گرفتند
    تو را سر ز تن، کام عطشان گرفتند
    تن غرقه خون تو قربانی تو
    عزادار تو طفل زندانی تو
    خورَد آب، توحید از خون پاکت
    سلام خدا بر تن چاک‌چاکت
    *********************************************



    خروج امام حسین از مکه
    کعبه محروم شد ز دیدارت
    یـابـن زهـرا خدانگهدارت
    کربـلا مـی‌روی و یـا کوفه؟
    یا به شام اوفتد سر و کارت؟
    چه شود ای امام جود و کرم
    یک نگاه دگـر کنـی به حرم
    ای ز جــام بـلا شــده سـرمست
    دست و دل شسته از هرآنچه‌که‌هست
    چه شتابان روی به دیدنِِ دوست
    جای گل سر گرفته‌ای سر دست
    از حریمت برون شدی مولا
    عازم حج خـون شدی مولا
    هشتِ ذیحجه مردم عالم
    همه رو آورند سوی حرم
    تو دل شب ز بیت امـن خدا
    سر به صحرا نهی قدم به قدم
    کعبه تا صبح ناله سر می‌کرد
    پســر فاطمــه مــرو برگرد
    کعبه با سوز و اشک و ناله و آه
    بـر نمـی‌دارد از تـو چشم نگاه
    سفر تیر و نیـزه و عطـش است
    طفل شش ماهـه را مبـر همراه
    از سفیدی حنجرش پیداست
    این پسر ذبح سیدالشهداست
    نظری کن به غنچۀ یاست
    ثمـر سرخ بـاغ احسـاست
    اصغـرت را بگیـر از مـادر
    بسپارش به دست عباست
    چون صدایت زند جوابش ده
    از سـرشک دو دیده آبش ده
    نالـه‌ای بـر لـب سـلالۀ تـوست
    کـه شبیـه صـدای نالـۀ توست
    ساربـان را بگــو کـه تنـد مرو
    آخر این کودک سه ساله توست
    قدری آرام ای هدی‌خوانان!
    کمی آهستـه ای شتربانان!
    ناقه‌ها ذکر یـا حسین بـه لب
    کوه‌هـا نالــه مـی‌زنند امشب
    نخل‌ها خم شدند و می‌گویند
    السـلام علیـک یا زینب
    غم مخور ای فدای چشم ترت!
    هیجـده محرمنـد دور سـرت
    کاش خورشید واژگون می‌شد
    از تن کعبه جان برون می‌شد
    کاش از اشـک دیـدۀ حجّـاج
    آب زمزم تمام خون مـی‌شد
    کعبه ساکت مباش واویلا
    گریـه کـن بهر لالۀ لیلا
    ای سکینـه دگر چه غم داری؟
    اشک از دیدگان مکـن جـاری
    که محوّل شده است بر عباس
    مشـک سقایــی و علمـداری
    بر سماعش دو دست بالا کن
    هر چه دانـی دعا به سقا کن
    نالــه دیگــر بـه‌سر نمــی‌گردد
    ایـن شبِ غـم، سحـر نمی‌گردد
    این مسافر که دل به همره اوست
    مـی‌رود، لیـک بـرنمــی‌گردد
    عالمـی گشتـه محو اجلالش
    چشم «میثم» بوَد به دنبالش
    *****************************
    اول شهید

    *****************************
    صف آرایی
    دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده دریایی
    عجـب کـردند اهـل کوفـه از مهمان پذیرایی
    همان‌هایی که در این شهر گرداندند رو از من
    فـراز بام‌هــا در چشمشـان گشتـم تمـاشایی
    سـرم را بـرد قاتـل هدیـه از بهــر عبیــدالله
    تنـم در کوچه‌هــا گردیـده گـرم راه‌پیمایـی
    به جسم تا که ممکن بود آمد زخم روی زخم
    نبــودی کوفیــان را بیشتــر از ایـن توانـایی
    رسیـده ضربه‌هــا بـر سینـه و پهلـو و بازویم
    بیا بنگر که مسلم پـای تـا سر گشتـه زهرایی
    از آن ترسم که چـون‌آیـی نبینم ماه رویت را
    ز بس از چشـم گریانـم عطش بگرفته بینایی
    اگر چه رنگ خون زیباست بر روی شهید اما
    تماشا کن که روی من به خون بخشیده زیبایی
    تمـام شبت کنـار کوچه‌هـا تنهـا تو را دیدم
    خـدا دانـد نکـردم لحظـه‌ای احساس تنهایی
    بیـا نامـردی و پستـی اهـل کوفــه را بنگـر
    که بهر کشتن یک تن کند شهری صف‌آرایی
    سزد «میثم» به یاد کام عطشان و لب خشکم
    کند تا جان به تن دارد به اشکِ دیده، سقّایی
    ***********************************
    وحه حضرت مسلم
    کوفه شد قتلگاهم، در گلو مانده آهم
    زیر شمشیر قـاتل، کشتۀ یک نگاهم
    "سیدی یابن زهرا
    "سیدی یابن زهرا
    ****
    زائری دل شکسته، تشنه لب دست بسته
    بـر روی بـام کوفـه، زیـر خنجـر نشسته
    "سیدی یابن زهرا
    "سیدی یابن زهرا
    ****
    سینه‌ام پر شراره، زخم تن چون ستاره
    خون روان از دهان و - پیکرم پاره پاره
    "سیدی یابن زهرا
    "سیدی یابن زهرا
    یا بن زهرا نظر کن، سوی مسلم گذر کن
    یا میـا سـوی کوفه، یا که ترک سفر کن
    "سیدی یابن زهرا
    "سیدی یابن زهرا
    ****
    طفل ششماهه داری، رو بـه کوفه نیـاری
    دختر کوچکت را، بر چه کس می‌سپاری؟
    "سیدی یابن زهرا
    "سیدی یابن زهرا
    ****
    دخترت جان سپارد، سر به صحرا گذارد
    یـک یتیمِ سـه سـاله، تـاب سیلی ندارد
    "سیدی یابن زهرا
    "سیدی یابن زهرا
    ****
    رأسم از تن بریده، خون ز فرقم چکیده
    در عزای تو ریزد، اشک من در دو دیده
    "سیدی یابن زهرا
    "سیدی یابن زهرا
    ******************************
    تنهای تنها
    کنار مایی و هستیم محروم از تماشایت
    کجایی ای همیشه در بهشت قلب ما جایت!
    تو پیش روی مایی، ما نمی‌بینیم رویت را
    مگر شوییم چشم خویش با خاک کف پایت
    جهان بی‌توست تنها تو چرا تنهای تنهایی؟
    - که تنهایان عالم جمله می‌بینند تنهایت
    مرا با خود ببر یک شب مدینه، ای عزیز دل!
    مگر جویم کنار قبر ناپیدای زهرایت
    نگفته وصف حسنت‌ گشته دُرِّگوش اهل‌دل
    ندیده می‌برد دل از همه روی دل‌آرایت
    مدینه، کربلا، مکه، نجف یا کاظمین استی؟
    بگردم شهر را یا بنگرم در کوه و صحرایت؟
    بیا تا پیش رو موسی کند از طور تعظیمت
    بیا تا پشت سر از جان نماز آرد مسیحایت
    بیا تا زادۀ ام‌البنین گردد علمدارت
    بیا تا چشم ثارالله شود روشن به سیمایت
    بیا تا خیر مقدم گویدت زهرای مرضیه
    بیا تا زینب کبری شود محو تماشایت
    بیا تا در رُخت بینند امّت روی احمد را
    بیا تا چشم «میثم» اوفتد بر روی زیبایت
    ***************
    یا مهدی
    ای حضور تو حج اکبرِ من!
    عرفات و منا و مشعر من
    خاک کوی تو حلّۀ احرام
    گرد راهت به چهره زیور من
    خیمه‌های منا پر است ز تو
    جای تو خالی است در بر من
    ای نهاده به چشم عرش، قدم
    قدمی نه به دیدۀ تر من
    جای پای تو در کجای مناست؟
    ای به قربان مقدمت، سر من
    من نبودم هنوز در عالم
    که تو بودی ندیده دلبر من
    وای اگر پیش تر ز آمدنت
    روح بیرون رود ز پیکر من

    دوست دارم که وقت مرگ افتد
    به جمالت نگاه آخر من
    اشک تو صبح و شام در دیده
    خون شده، ریخته به ساغر من
    هر کجا رو نهم، تو گویی هست
    سر جدّ تو در برابر من
    عوضّ عمّۀ تو در رهِ شام
    کاش می‌شد اسیر، خواهر من
    کاش آن سیلی‌ای که زهرا خورد
    خصم می‌زد به روی مادر من
    !کاش می‌شد جدا به جای حسین
    سرِ من با سر برادر من
    کاش با عمّۀ سه‌ساله تو
    دفن می‌شد شبانه دختر من
    می‌برم سر به عرش اگر گویی
    این که میثم «گداست» بر در من
    **************************
    دل سفر کن در منا و عيد قربان را ببين
    چشمه‌هاي نور و شور آن بيابان را ببين
    گوسفند نفس را با تيغ تقوي سر ببر
    پاي تا سر جان شو و رخسار جانان را ببين
    سفره ي مهماني خاص خدا گرديده باز
    لاله ي لبخند و اشک شوق مهمان را ببين
    ديو نفس از پا درافکن، سنگ بر شيطان بزن
    هم شکست نفس را، هم مرگ شيطان را ببين
    تيغ در دست خليل و بند در دست ذبيح
    حنجر تسليم بنگر، تيغ بران را ببين
    کارد تيز و دست محکم، حلق نازک‌تر ز گل
    پاي تا سر چشم شو، اخلاص و ايمان را ببين
    خاک گل انداخته از اشک چشم حاجيان
    در دل تفتيده ي صحرا، گلستان را ببين
    گريه و اشک و دعا و توبه و تهليل را
    رحمت و لطف و عطا و عفو و غفران را ببين
    آتش گرما گلستان گشته چون باغ خليل
    در دل صحرا صفاي باغ رضوان را ببين
    روي حق هرگز نگنجد در نگاه چشم سر
    چشم دل بگشا جمال حي سبحان را ببين
    خيمه ي حجاج را با پاي جان يک يک بگرد
    آتش دل، سوز سينه، چشم گريان را ببين
    دل تهي از غير کن تا بنگري دلدار را
    سر بزن در خيمه‌ها شايد ببيني يار را
    ****
    سينه مشعر، دل حرم، ميدان ديد ما مناست
    گر ببندي لب ز حرف غير، هر حرفت دعاست
    غم مخور گر گم شدي يا خيمه را گم کرده‌اي
    سير کن تا بنگري گم‌گشته ي زهرا کجاست
    لحظه‌اي آرام منشين هر که را ديدي بپرس
    يار سوي مکه رفته، يا به صحراي مناست؟
    حيف ياران در مني رفتم نديدم روي او
    عيب از آن رخسار زيبا نيست، عيب از چشم ماست
    حاجيان جمعند دور هم به صحراي منا
    حاجي ما در بيابان در مسير کربلاست
    حاجيان کردند دل را خوش به ذبح گوسفند
    حاجي ما ذبح طفلش پيش پيکان بلاست
    حاجيان سر مي‌تراشند از پي تقصيرشان
    حاجي ما هم چهل منزل سرش برنيزه‌هاست
    حاجيان دست دعاشان بر سما گردد بلند
    حاجي ما از بدن دست علمدارش جداست
    حاجيان را هست يک قرباني آن هم گوسفند
    حاجي ما هم ذبيحش جمله تقديم خداست
    حاجيان را از هجوم زائرين بر تن فشار
    حاجي ما سينه‌اش از سم اسبان توتياست
    خوش بود «ميثم» هميشه سوگواري بر حسين
    حاجي آن باشد که اشکش هست جاري برحسين
    *****************************************
    عيد قربان است اي ياران گل افشاني کنيد
    در مناي دل وقوف از حجّ روحاني کنيد
    تا نيفتاده است جان در پنجه ي گرگ هوا
    گوسفند نفس را گيريد و قرباني کنيد
    سنگ ها از مشعر وصل الهي کرده جمع
    جنگ با شيطان و ترک فعل شيطاني کنيد
    بانک لبيک از درون آريد بيرون تا به تن
    حُلّه ي احرام از انوار رباني کنيد
    در مسير وجه ربک پاي جان بگذاشته
    گام اول در هوالهو خويش را فاني کنيد
    پاي تا سر ذکر حق گرديده در عين سکوت
    گفتگو با ذات پاک حيّ سبحاني کنيد
    از سر من، موي بتراشيد و محو هو شويد
    تا همه لبريز از نور جمال او شويد
    *****
    شستشو کن روح را در چشمه ي عين اليقين
    حُلّه ي احرام پوش از شهپر روح الامين
    پاک کن آئينه را از زنگ تزوير و ريا
    تا شوي سر تا قدم آئينه ي حق اليقين
    گردن تسليم اسماعيل را در زير تيغ
    تيغ ابراهيم را بر حلق اسماعيل بين
    تيغ از الماس در دست پدر برّنده تر
    اي عجب نازکتر از گل آن گلوي نازنين
    نه گلو بشکافت نه آن کارد حنجر را بريد
    هم پسر گرديد محزون هم پدر شد خشمگين
    پاي تا سر شعله شد فرياد زد کاي تيغ تيز
    از چه کُندي مي کني در امر ربّ العالمين
    تيغ گفتا کاي سراپا گشته از محبوب پُر
    تو به من گويي ببُر اما خدا گويد نبُر
    *****
    ناگهان آمد ندا از جانب رب جليل
    مرحبا اي عزم تو اخلاص و صدقت را دليل
    تا بماند نور ختم المرسلين در صلب تو
    فديه آورده است بر فرزند پاکت جبرئيل
    ما پذيرفتيم از تو ذبح فرزند تو را
    تو خليلي تو خليلي تو خليلي تو خليل
    ما تو را در بوته ي اخلاص کرديم امتحان
    ما تو را داديم تا صبح جزا اجر جزيل
    هم تو بيرون آمدي از آزمايش رو سفيد
    هم جلال و عزت تو کرد شيطان را ذليل
    کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت
    چون جمال دوست ديدي اين بلا آمد جميل
    تا ز چشم ابر آيد بارش رحمت فرود
    بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود
    *****
    اي خليل ا...، اسماعيل تو از آن ماست
    تا قيامت زنده اين سنت به صحراي مناست
    غم مخور گر زنده بر گرديد اسماعيل تو
    مقتل ذبح عظيم ما مناي کربلاست
    فرق ها دارند با هم اين ذبيح و آن ذبيح
    اين سرش بر سينه ي تو، او سرش بر نيزه هاست
    حلق اسماعيل تو دارد خراش از حنجري
    حنجر او پاره پاره از دم تيغ جفاست
    جسم اسماعيل تو چون روح در آغوش تو
    پيکر مجروح او از سمّ اسبان توتياست
    ذبح تو سيراب بود و مثل گل شاداب بود
    ذبح زهرا، با لب عطشان سرش از تن جداست
    اي خليل ما بود تا سيل اشکت در دو عين
    آب شو چون شمع سوزان گريه کن بهر حسين
    *****
    کيستي تو مروه و سعي و صفايي يا حسين
    بيت و رکن و مشعر و خيف و منايي يا حسين
    تو ذبيحي تو ذبيحاً بالقفايي يا حسين
    آب زمزم تشنه ي لعل لب خشکيده ات
    تو هزاران خضر را آب بقايي يا حسين
    خون تو جاري است در رگهاي احکام خدا
    بلکه خود خون خدا، خون خدايي يا حسين
    تو حسيني تو حسين کلّ خلق عالمي
    تو شهيدي تو شهيد کربلايي يا حسين
    تو تمام مصحفي، آيات زخم پيکرت
    تو کتاب انبياء و اوليايي يا حسين
    آفتابا بر سر خلق دو عالم سايه اي
    نخل«ميثم» از کتاب زخمهايت آيه اي
    *****************************************
    از مکه رسد بوي تو امشب به مشامم
    اي ماه تمامم تو ببين بر سر بامم
    شمعم که به دورم، پروانه ندارم
    مهمان غريبم، من خانه ندارم
    مظلوم حسين جان(2)
    *****
    با حلقه ي گيسوي تو شد بسته دو دستم
    من تا به سر دار دعا گوي تو هستم
    گريد به غم من، امشب در و ديوار
    اي يوسف زهرا، رفتم سر بازار
    مظلوم حسين جان(2)
    *****
    مي ريخت چو باران به سرم سنگ سلامت
    خنديدم و گفتم سر زينب به سلامت
    اي ماه دل آرا، روزم شده چون شب
    کي مي رود از ياد، ياد تو و زينب
    مظلوم حسين جان(2)
    *****
    اينجا سخن از چيدن هفتاد و دو لاله است
    اينجا سخن از سيلي و زهراي سه ساله است
    آزادي و مردي، از کوفه به دور است
    قربان سر تو، صحبت ز تنور است
    مظلوم حسين جان(2)
    *****
    اينجا سخن از ساقي عطشان و سبو بود
    از طفل رباب و ز سپيدي گلو بود
    صحبت بود اينجا، از چشم ابوالفضل
    اينجا همه لرزند، از خشم ابوالفضل
    مظلوم حسين جان(2)
    *****************************
    اي سلام الله بر جان و تنت
    اشک و خونم هر دو وقف دامنت
    سر به زير تيغ و چشمم سوي تو
    نقد جانم رونماي روي تو
    خوش بوَد با اشک دامن دامنم
    عکس لبخند تو در زخم تنم
    کيستم من؟ اولين قرباني‌ات
    جان دو قرباني‌ام ارزاني‌ات
    دور کعبه ياد ما کن يا حسين
    مسلمت را هم دعا کن يا حسين
    دوست دارم اي همه آيات نور
    دست عباس تو را بوسم ز دور
    اولين سرباز ميدانت منم
    ذبح پيش از عيد قربانت منم
    کوفيان چون گرگ‌ها چنگم زدند
    در ميان کوچه‌ها سنگم زدند
    فرقم از خون چشم? زمزم شده
    حج ما هر دو شبيه هم شده
    حج من در پيش سنگ و تيرها
    حج تو در ساي? شمشيرها
    حج من در کوي تو قربان شدن
    حج تو در موج خون عريان شدن
    حج من داغ دو طفل بي‌سر است
    حج تو داغ علي اکبر است
    حج من سردادن از بالاي بام
    حج تو از کربلا تا شهر شام
    حج من خون گلو افشاندن است
    حج تو بر نيزه قرآن خواندن است
    حج من در کوچ‌ها گرديدن است
    حج تو در موج خون غلطيدن است
    حج من در راه تو جان دادن است
    حج تو از صدر زين افتادن است
    هدي? من پيکري بي‌سر شده
    هدي? تو خيمه آتش زده
    خنده زد بر تيغ زخم حنجرم
    تا به خاک پاي تو افتد سرم
    با وجود آنکه مديون تواند
    کوفيان لب تشن? خون تواند
    اي عزيز جان پيغمبر ميا
    گر مي‌آيي با علي اکبر ميا
    تو چو خورشيدي و اصغر، ماه توست
    چشم تيراندازها در راه توست
    روح من مرغ لب بام تو بود
    آخرين ذکرم فقط نام تو بود
    باب تو شيرخدا شاه عرب
    بر يتيمان بود بابا نيمه شب
    اي تو دست رحمت پروردگار
    اي اميرالمؤمنين را يادگار
    آن علي را تو سرور سينه‌اي
    بر پدر سر تا قدم آيينه‌اي
    دوست دارم تا که از لطف و کرم
    تو پدر باشي براي دخترم
    دخترت باشد به جاي خواهرش
    خواهرت زينب به جاي مادرش
    مست صهباي وصالم کن حسين
    يوسف زهرا حلالم کن حسين
    *******************************
    بوي مهدي مي‌رسد از بيابان منا
    در کجا دارد مکان آن وليّ کبريا؟
    کاش ميديدم رخش مي‌نمودم جان فدا
    ملجأ و مولاي ما، يوسف زهرا کجاست؟
    اي بيابـان منـا، يوسف زهرا کجاست؟
    سيّد و مولاي ما، يوسف زهرا کجاست؟
    *****
    کاش مي‌ديدم کجاست خيم? مولاي من
    تا به گردش پر زند روح از اعضاي من
    گر نبينم در منا روي او را، واي من
    وجه ذات کبريا يوسف زهرا کجاست؟
    اي بيابـان منـا، يوسف زهرا کجاست؟
    سيّد و مولاي ما، يوسف زهرا کجاست؟
    *****
    در کنار اويم و روي او را ننگرم
    من از او هستم جدا اوست اينجا در برم
    ديده‌ام قابل نبود، خاک عالم بر سرم
    تا مرا بخشد ضياء يوسف زهرا کجاست؟
    اي بيابـان منـا، يوسف زهرا کجاست؟
    سيّد و مولاي ما، يوسف زهرا کجاست؟
    *****
    اي عزيز فاطمه، در کجا کردي وقوف
    اي تو مولاي همه در کجا کردي وقوف
    با دعا و زمزمه، در کجا کردي وقوف
    مي‌دهم دائم ندا، يوسف زهرا کجاست؟
    اي بيابـان منـا، يوسف زهرا کجاست؟
    سيّد و مولاي ما، يوسف زهرا کجاست؟
    *****
    خيزم از جا کو به کو شيون و غوغا کنم
    با سرشگ ديدگان عقده از دل واکنم
    بلکه آن گم گشته را در منا پيدا کنم
    بار معبودا خدا! يوسف زهرا کجاست؟
    اي بيابـان منـا، يوسف زهرا کجاست؟
    سيّد و مولاي ما، يوسف زهرا کجاست؟
    **************************************
    اي منا اي سرزمين اهل دل
    اي ز اشک زائرت دريا خجل
    در کجاي دامنت اي خاک پاک
    مصطفي صورت نهاده روي خاک
    مي رسد بر گوش از اين سرزمين
    بانک لبيک اميرالمؤمنين
    خاک اهل دل تو صحرا بوده اي
    شاهد العفو زهرا بوده اي
    در کدامين خيمه اي صحراي راز
    با خدا کرده حسين راز و نياز
    در کجاي دامنت از هر دو عين
    بوده جاري در دعا اشک حسين
    کعبه ي جان قبله ي دلها کجاست؟
    خيمه گاه يوسف زهرا کجاست؟
    ********************************
    عرفه داره ميره آقام نيومد ديدنم
    اونيکه هميشه جا مونده ز کاروان منم
    چي بگم دارم مي رم تو رو نديدم آقا جون
    ولي خوشحاليم اينه ، اينجا رسيدم آقا جون
    عرفه روز جزا شاهد ما باش اومديم
    شافع ما قيامت پيش خدا باش اومديم
    عرفه تو چهره يوسف زهرا رو ديدي
    عرفه تو گريه غربت آقا رو ديدي
    عرفه وعده ما روز جزا پيش حسين
    عرفه وعده ما کرببلا پيش حسين
    آقا جون آمده بوديم که با تو آشتي کنيم
    تو نگام کني و من دوري ز هر زشتي کنم
    عرفه داره ميره خدا نگهدارت آقا
    از خدا مي خوام باشم هميشه غمخوارت آقا
    **************************************
    حاجيان جمعند دور هم همه
    پس کجا رفته حسين فاطمه
    او به جاي موي سر ، سر مي دهد
    قاسم و عباس و اکبر مي دهد
    حجّ او داغ جوانان ديدن است
    دور نعش اکبرش گرديدن است
    مسلخ او خاک گرم کربلاست
    موقف او زير سمّ اسبهاست
    سعي حجّ او صفا با خنجر است
    مروه اش قبر علي اصغر است
    او رود حجي که قربانش کنند
    در يم خون سنگبارانش کنند
    ******************************
    آرزوم يه نيم نگاهه ، نگو خواستنت گناهه
    جز گناه چيزي ندارم ، گل زهرا روم سياهه
    دل من غرق تمناست ، دنبال عزيز زهراست
    هر جا که هستي آقا ، عرفات من همون جاست
    غرق سوز و آه و دردم ، از فراقت گله دارم
    بگو اي غريب خسته ، کجا دنبالت بگردم
    مردم از چشم انتظاري ، با دلم قراري داري
    گفتي هر جا اسم عباس ، باشه اونجا پا ميذاري
    ****************************************
    مي گند که روز عرفه ، روز تجلي خداست
    خدا هم اول از همه ، به فکر کربلايي هاست
    تنگ غروب عرفه ، که حاجيا منا مي رند
    مسافراي کربلا ، زيارت سقا مي رند
    تنگ غروب عرفه ، حاجيا بخشيده مي شن
    خوش بحال اوناييکه ، تو کربلا ديده مي شند
    سقاي دشت کربلا ، دستش شده از تن جدا
    به پيش چشم فاطمه ، فرقش شده از کين دو تا
    ******************************************
    کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم


    کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم
    مثل خورشید گرفتار شب تار شدم
    مرد این شهرم و بر پیر زنی مدیونم
    این هم از غربت من بود که ناچار شدم
    من نمی خواستم علّت دلواپسیِ_
    _معجر زینب کبری شوم، انگار! شدم
    من بدهکاری خود را به همه پس دادم
    به تو اندازه یک شهر بدهکار شدم
    من در این خانه، تو در خانه خولی، تازه
    با تو همسایه دیوار به دیوار شدم
    کاش می شد بنویسم کفنی برداری
    کفنی نیست اگر،پیرهنی برداری
    ***علی اکبر لطیفیان***

    دل من بر سر این دار صفایی دارد
    وه که این شهر چه بام و چه هوایی دارد
    خانه­­­­­­­ی پیرزنی خلوت زاویه من
    هر که شد وحی به او، غار حرایی دارد
    شب که شد داد زدم کوفه میا کوفه میا
    مرغ حق در دل شب صوت رسایی دارد
    پیکرم تا به زمین خورد صدا کرد حسین
    شیشه از بام که افتاد صدایی دارد
    پشت دروازه مرا فاتحه ای مهمان کن
    تا بدانند که این کشته خدایی دارد
    هم سرم بی بدن و هم بدنم بی کفن است
    حالم از قسمت آینده نمایی دارد
    در سر بی بدنم هست هزاران نکته
    سوره ما نیز بسم الله و بایی دارد
    دید خورشید که در بردن این نامه شدم
    دست بر دامن هر ذره که پایی دارد
    ***شیخ رضا جعفری***

    گر بر سر دارم، خبر از یار بیارید
    بر کشته ی من، جانِ دگر بار بیارید
    آرید اگر مژده از آن نرگس بیمار
    بهر دل بیمار، پرستار بیارید
    با انکه گلِ باغِ وفا، بوی نکردید
    بر من خبر از ان گل بی خار بیارید
    زان فوج سپاهی که مرا بود به همراه
    یک یار به غیر از "در و دیوار" بیارید
    بیهوده مرا سنگ زنید از در و از بام
    من عاشق جان باخته ام، "دار" بیارید
    خواهید اگر عاقبت عشق ببینید
    فردا چو شود، روی به بازار بیارید
    ***استاد حاج علی انسانی***

    در این دیار هوای نفس کشیدن نیست
    برای هیچ پری فرصت پریدن نیست
    خدا به داد دل لاله های تو برسد
    به ذهن این همه گلچین به غیر چیدن نیست
    هزار سرو روان در پی ات روانه شدند
    بلند قامتشان حیف قد خمیدن نیست!
    در این کویر خود ساقی آب می گردد
    برای نو گل تو وقت قد کشیدن نیست
    لطیف تر ز گل یاس کودکان تو اند
    که حقشان به دل خارها دویدن نیست
    به التماس بگویم بیا که بر گردیم
    دل لطیف مرا تاب زخم دیدن نیست
    ***محسن عرب خالقی**


    کوچه کوچه می روم شاید کسی پیدا کنم
    ای دریغ از خانه ای تا لحظه ای مأوا کنم
    کوچه گردی من از شهر مدینه باب شد
    دست بسته اقتدا بر حضرت مولا کنم
    گوئیا یک مرد از نامه نویسان نیست نیست
    با که یارب شکوه از این بی وفائیها کنم؟
    می زنم بر قلب لشگر از یسار و از یمین
    یا علی می گویم و با رزم خود غوغا کنم
    قطع سازم ریشه هر چه علی نشناس را
    من حسینی مذهبم از خصم کی پروا کنم
    سنگها مهمان شناس و دسته نی ها شعله ور
    در هجوم زخم ها یاد گل زهرا کنم
    باغها را هرچه گشتم تیر بود و نیزه بود
    آب هم در کار نیست افطار خود را وا کنم
    بر لب و دندان شکستن نیز راضی نیستند
    یاد اطفال عزیزت صبح و شام آوا کنم
    از همان جایی که هستی جان زینب باز گرد
    دلبرا رویی ندارم تا که سر بالا کنم
    رحم کن بر دختر شیرین زبانت یا حسین
    عقده ها دارد دلم باید تو را افشا کنم
    کاش بودم شام و کوفه تا که هنگام ورود
    جسم خود را فرش راه زینب کبری کنم
    تیر کوفی چشم سقا را نشانه رفته است
    خون بگریم خویش را همرنگ با سقا کنم
    ***احسان محسنی فر***


    دشمنان نقشه کشیدند و تفکر کردند
    تا مرا در بدر و غرق تأثر کردند
    کی گذارم که شود نقشة آنان عملی
    گرچه بسیار درین باره تدبر کردند
    می‌کنم زیر و زبر دولت پوشالیشان
    تا که بر عکس شود آنچه تصور کردند
    من س
» بازگشت | تاریخ : 19 اردیبهشت 1403 | توسط : admin2 | بازدیدها : 4 656 | نظرات : 0

بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد که شما عضو سایت نیستید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.

اضافه کردن نظر جدید

    
نام شما :
ایمیل شما :
  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent
کد امنیتی :
عکس خوانده نمی شود
کد را وارد کنید :

 
    

2013 © Designed by: ALETAHA | سرویس RSS خبری : RSS خبری RSS خبری | ALETAHA