فراموشی رمز ورود؟
عضویت در سایت
   Aletaha.ir RSS

اشعار ولادت حضرت امام رضا (ع)

    اشعار ولادت حضرت امام رضا (ع)


    آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند
    هر جا که می روند تعلق نمی برند
    از آنچه که وبال ببینند خالی اند
    عشاق روزگار ، سبکبال می پرند
    پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست
    گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند
    دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند
    دلداده ی قدیمی آل پیمبرند
    آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
    مدیون خانواده موسی بن جعفرند!
    ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم
    ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم
    آدم بدون مهر تو انسان نمی شود
    سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود
    آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند
    سوگند می خوریم ، پشیمان نمی شود
    وقتی کبوتران حریمت ، گرسنه اند
    گندم برای سفره ما ، نان نمی شود
    باید هزار قرن ، حکومت کنی مرا
    سلطان چند روزه ، که سلطان نمی شود
    تو خوب جایی آمده ای سروری کنی
    هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود
    تو هشتمین پیمبر قرآنی منی
    حق خدا و حق مسلمانی منی
    تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی
    خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی
    تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی
    تو عابدی و معبود و معبدی

    تو کربلایی و نجفی و مدینه ای
    یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی

    نُه چشمه از علوم ، به قلب تو جاری است
    با این حساب ، عالم آل محمدی

    تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت
    مانند آفتاب تو در رفت و آمدی

    ای آبروی جن و ملک خاکبوسی ات
    عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات

    زائر شدم نسیم ، صدای مرا گرفت
    از دستم التماس دعای مرا گرفت

    یک شب کنار پنجره فولاد ، مادرم
    آن قدر گریه کرد ، شفای مرا گرفت

    یک پارچه گره زد و تا سالهای سال
    « سهمیه امام رضا » ی مرا گرفت

    صحن تو ، آسمان تو ، گنبد طلای تو
    حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت

    ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
    تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت

    ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
    هم خانواده هم پدر و مادرم فدات

    ای مهربانترین کرم سفره ی گدا
    یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا

    امشب خدا کند که تو را ای حضور سبز
    این قوم اشتباه نگیرند با خدا

    ای لطف بی نهایت شبهای زائران
    یکبار ما ، سه بار شما ، پیش ما بیا
    . . . .
    با گریه های توست اگر گریه می کنیم
    ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها

    یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین
    یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا

    یابن شبیب جد مرا سر بریده اند
    پیش نگاه عمه ما سر بریده اند
    ***علی اکبر لطیفیان***
    *سپاس از شعر شاعر*


    شعر وحید قاسمی برای میلاد امام رضا(ع)گلدسته هايِ مرقدتان پايه هايِ عرش
    فانوس هايِ ساحل بي انتهايِ عرش



    بر ساحت ضريح تو انس وملك دخيل

    آيينه كاري حرمت كار جبرئيل



    زوار خاكي حرمت كبريايي اند

    سرگرم كاروكسب شريف گدايي اند



    هرلحظه فطرس آمده پابوسيِ شما

    طفلي هميشه مانده پَرش زيردست وپا



    لاهوتيان مقلد احكام عشق تان

    مِي خوارگان دائميِ جام عشق تان



    اي قبله ي نياز سماواتيان رضا

    پير مغانِ دير خراباتيان رضا



    صدها ستاره مست شراب نگاه تان

    بال فرشته هايِ سما فرش راه تان



    پيغمبران ز محضرتان فيض مي برند

    بهر كبوتران حرم دانه مي خرند



    روح الامين به لطف شما دل سپرده است

    او با كبوتران حرم دانه خورده است



    امشب دخيل پنجره فولاد مي شوم

    در بيستون عشق تو فرهاد مي شوم



    اي نورلايزال، بگو با دلم سخن

    شد بقعه ي مطهرتان كوه طور من



    شيرين دهن، حديث تو طعم عسل دهد

    زيبا سخن،كلام تو عطر غزل دهد



    آقا نگاهتان به گِلم روح داده است

    تاثير ‌چشم هايِ شما فوق العاده است



    من كافر نگاه اهورايي توام

    مجذوب طرز خنده ي زهرايي توام



    دربين پيروان تو ملحدترين منم

    زنديقيِ رسيده به مرز يقين منم



    تا بت پرست كعبه ي خال شما شدم

    زاهدترين خليفه ي ملك خدا شدم



    از زير قبه ي تو به معراج مي روم

    ديوانه وار در پي حلاج مي روم



    قرآن مقام شامخ تان را ستوده است

    گنجينه ي حقايق خود را گشوده است



    با گوشه چشمِ فاطميِ خود چها كني!

    سنگ سياه قلبِ مرا ،كهربا كني



    من از پل صراط جزا پرت مي شوم

    دستم اگر كه روز قيامت رها كني



    آقا چه مي شود كه مرا در صف حساب

    از لابه لاي آن همه آدم سوا كني



    آقا چه مي شود كه شوم مَحرم و شما

    من را براي ديدن زهرا صدا كني



    آقا سعادت دو جهان قسمتم شود

    يكبار اگر براي غلامت دعا كني
    باز در عرش خدا ولوله بر پا شده است
    دری از عرش به سمت دل ما وا شده است
    ازدحام است درِ بیت امام هفتم
    جن و انس و ملك آنجاست چه غوغا شده است
    همگی با دلتان راهی آنجا بشوید
    همه تبریك بگویید كه بابا شده است
    آنكه عالم همگی محو جمالش هستند
    به رخ گل پسرش محو تماشا شده است
    آمده آنكه نوشتند شبیه زهرا
    پارۀ جان و تن حضرت طاها شده است
    پسر حضرت موسی به جهان آمده و
    پا ركابش همه جا حضرت عیسی شده است
    السلام ای همه جا حضرت خورشید شده
    روز میلاد تو در هر دو جهان عید شده
    با تو هر روز خراسان به خودش می بالد
    نه خراسان همه ایران به خودش می بالد
    نه خراسان و نه ایران به خداوند قسم
    همۀ عالم امكان به خودش می بالد
    چونكه روی لب تو لحظه به لحظه جاریست
    ثانیه ثانیه قرآن به خودش می بالد
    منتصب بر تو شده گنبد و ایوان طلا
    این شده گنبد تابان به خودش می بالد
    من قسم می خورم این واژه برازندۀ توست
    با شما واژۀ سلطان به خودش می بالد
    چونكه در گوشۀ ایوان تو جا خوش كرده
    بر سر خوان تو مهمان به خودش می بالد
    یوسفان در دو سرا محو رخ ماه توأند
    پادشاهان جهان بندۀ درگاه توأند
    سجده در گوشۀ ایوان طلایی عشق است
    نوكری بر سر كوی تو خدایی عشق است
    هر كسی عاشق پابوسی لیلای خود است
    در دم مرگ كنارم تو بیایی عشق است
    ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش
    اینكه در روز جزا ضامن مایی عشق است
    تا ابد قبله نمای دل من سمت شماست
    اینكه در كشور ما قبله نمایی عشق است
    همۀ عرش و زمین را به گدایی بدهند!
    باز می گوید از این خانه گدایی عشق است
    كعبه و كرببلا هر یكشان عرش خداست
    اینكه هم كعبه و هم كرببلایی عشق است
    ای كه در كشور ما عرش معلا داری
    آنچه خوبان همه دارند تو یك جا داری
    ای كه در چهرۀ خود شمس منور داری
    در شجرنامۀ خود نام پیمبر داری
    نوۀ صادقی و ذریۀ شیر خدا
    خوش به حال تو كه چون فاطمه مادر داری
    فرصت جنگ نشد تا كه بفهمند همه
    تو به بازوی خودت قدرت حیدر داری
    همه در صحن تو مشغول به کاری هستند
    چقدر دور و برت خادم و نوكر داری
    چه بزرگان كه میان حرمت خاك شدند
    تو خودت ماهی و دور و برت اختر داری
    با جوادت برو در سوریه زینب تنهاست
    تو حسین ابن علی هستی و اكبر داری
    تیغ بردار و پناه حرم زینب شو
    ما سپاهیم و تو صاحب علم زینب شو
    تو خودت بر سر دوشت علمش را داری
    در دلت روضۀ آن قد خمش را داری
    گرچه در کشور ما از حرم او دوری
    از همین دور هوای حرمش را داری
    بارها سوریه رفتی به طواف حرمش
    حتم دارم که غبار قدمش را داری
    بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود
    به گمانم که تو در سینه غمش را داری
    بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند
    مطمئنم که تو در سینه دمش را داری
    بنویس عمۀ من خود سپر مولا بود
    بنویس از ته دل، تو قلمش را داری
    بنویس عمۀ ما مثل دری در صدف است
    هر که توهین بکند با خود مولا طرف است

    شاعر : مهدی نظری

    اشعار ولادت حضرت امام رضا (ع)


    امشب فرشتگان خدا راست این پیام
    کای نجمه ای عروس رسول خدا سلام
    ای آفتاب و ماه، به خاک درت غلام
    ای حجرۀ تو را شرف مسجدالحرام
    ای هشتمین ولیّ خدا را خجسته مام
    هم همسر امامی و هم مادر امام
    هم بحر نور هم صدف پنج گوهری
    امُ الرّضا و همسر موسی بن جعفری
    ای عرشیان! تجلّی توحید ، بنگرید
    ای آسمانیان! به زمین عید, بنگرید
    قدر و جلال و عزّت و تمجید، بنگرید
    در دامن ستاره به خورشید، بنگرید
    حُسنی که در خیال ندیدید، بنگرید
    خورشید آل فاطمه تابید، بنگرید
    میلاد هشتمین ولی الله اعظم است
    روشن به ماه عارض او چشم عالم است
    این سوّمین علی دهمین نور داور است
    این پاره ای زپیکر پاک پیمبر است
    این ثامن الحجج خلف پاک حیدر است
    این بهترین سلالۀ زهرای اطهر است
    این آفتاب نجمه و موسی بن جعفر است
    این دُرّ هفت بحر و یم چار گوهر است
    این است آن ولیِّ خداوند ذوالمنن
    نجل علی سلالۀ زهرا بوالحسن
    پیدایش جلال محمّد (ص) مبارک است
    آئینۀ جمال محمّد (ص) مبارک است
    خورشید بی زوال محمّد (ص) مبارک است
    مرآت بی مثال محمّد (ص) مبارک است
    بر اهل دل وصال محمّد (ص) مبارک است
    عید رئوف آل محمّد (ص) مبارک است
    پا تا به سر علی و سراپا چو احمد است
    آئینۀ تمام نمای محمّد (ص) است
    قرآن حکایتی زکتاب ولایتش
    خورشید، شعله ای زچراغ هدایتش
    عالم رهین منّت جود و عنایتش
    راضی خدا زکس نشود بی رضایتش
    خلقت قوام یافته در ظلّ رایتش
    خلقند سائل کرم بی نهایتش
    با آن که چرخ منّت آن مقتدا کشد
    این است آن کریم که ناز گدا کشد
    ایران چو حلقه ای که نگینش مزار او
    گردون هماره دور زند بر مدار او
    طوبی نهال کوچکی از لاله زار او
    باغ بهشت شاخه گلی از بهار او
    خورشید و مه دوسائل لیل و نهار او
    احسان سجیّت و کرم و لطف، کار او
    اکرام خویش بر همه کامل کند رضا
    پیش از سئوال، جود به سائل کند رضا
    ای آستانم قدس تو بیت الحرام دل
    پیچیده گِرد پنجره هایت زمام دل
    از کوثر ولای تو لبریز جام دل
    دارد شرف زمهر تو دارالسّلام دل
    وصف تو تا قیام قیامت کلام دل
    ای شهریار عالم جان، ای امام دل
    ما دل به غرفه های تو بستیم یا رضا
    هر جا رویم یاد تو هستیم یا رضا
    ای کلّ گنج های خدا در خزانه ات
    باریده متّصل کرم جاودانه ات
    مرغ بهشت، شیفتۀ دام و دانه ات
    عنقای جان، کبوتر نقِّاره خانه ات
    حاجات خلق، ریخته در آستانه ات
    بار غم تمام امامان به شانه ات
    هرگز کریم اینهمه نیکو نمی شود
    سلطان به جز تو ضامن آهو نمی شود
    دل مرده بود و بار دگر زندۀ تو شد
    جان کشته لطافت یک خندۀ تو شد
    دشمن هم از عطای تو شرمندۀ تو شد
    خورشید، محو روی فروزندۀ تو شد
    تابنده شده به کوی تو، تا بندۀ تو شد
    من قربان اُشتری که پناهندۀ تو شد
    جز باب تو که هست در رحمت اله
    اشتر کجا به درگه سلطان برد پناه
    ای شیر پرده، پرده در خصم غافلت
    مامون به عجز آمده اندر مقابلت
    گلدسته های عرش خدا شمع محفلت
    باغ امیدها همه گُل کرده کرده از گِلت
    از کثرت معاصی ما خون بود دلت
    کن عفو، بر مدارس آیات دعبلت
    وقتی که چون گدا به درت راز می کنم
    بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم
    ما را بود کمال ولایت ولای تو
    روی نیاز برده به صحن و سرای تو
    کردیم سعی در حرم با صفای تو
    ای مرغ دل کبوتر گلسته های تو
    پیش از وجود مه همه دل بوده جای تو
    تو آشنای مائی و ما آشنای تو
    ای وای اگر مرا ز سر خویش وا کنی
    دستم به دست توست مبادا رها کنی
    حُسن تو جلوۀ ابد و نور ابتداست
    عبد در تو بر همه مولا و مقتداست
    هر کس که گشت زائر تو زائر خداست
    از خشت خشت صحن تو بر خلق، این نداست
    کاین جا بهشت اهل دل و کعبۀ هُداست
    صد خازن بهشت، در این آستان گداست
    (میثم) به هوش باش همانا سخن یکیست
    دین، جز ولای آل علی نیست، نیست، نیست
    آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند
    هر جا که می روند تعلق نمی برند

    از آنچه که وبال ببینند خالی اند
    عشاق روزگار ، سبکبال می پرند

    پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست
    گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند

    دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند
    دلداده ی قدیمی آل پیمبرند

    آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
    مدیون خانواده موسی بن جعفرند!

    ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم
    ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم

    آدم بدون مهر تو انسان نمی شود
    سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود

    آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند
    سوگند می خوریم ، پشیمان نمی شود

    وقتی کبوتران حریمت ، گرسنه اند
    گندم برای سفره ما ، نان نمی شود

    باید هزار قرن ، حکومت کنی مرا
    سلطان چند روزه ، که سلطان نمی شود

    تو خوب جایی آمده ای سروری کنی
    هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود

    تو هشتمین پیمبر قرآنی منی
    حق خدا و حق مسلمانی منی

    تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی
    خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی

    تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی
    تو عابدی و معبود و معبدی

    تو کربلایی و نجفی و مدینه ای
    یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی

    نُه چشمه از علوم ، به قلب تو جاری است
    با این حساب ، عالم آل محمدی

    تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت
    مانند آفتاب تو در رفت و آمدی

    ای آبروی جن و ملک خاکبوسی ات
    عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات

    زائر شدم نسیم ، صدای مرا گرفت
    از دستم التماس دعای مرا گرفت

    یک شب کنار پنجره فولاد ، مادرم
    آن قدر گریه کرد ، شفای مرا گرفت

    یک پارچه گره زد و تا سالهای سال
    « سهمیه امام رضا » ی مرا گرفت

    صحن تو ، آسمان تو ، گنبد طلای تو
    حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت

    ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
    تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت

    ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
    هم خانواده هم پدر و مادرم فدات

    ای مهربانترین کرم سفره ی گدا
    یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا

    امشب خدا کند که تو را ای حضور سبز
    این قوم اشتباه نگیرند با خدا

    ای لطف بی نهایت شبهای زائران
    یکبار ما ، سه بار شما ، پیش ما بیا
    . . . .
    با گریه های توست اگر گریه می کنیم
    ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها

    یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین
    یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا

    یابن شبیب جد مرا سر بریده اند
    پیش نگاه عمه ما سر بریده اند
    ***علی اکبر لطیفیان***
    *سپاس از شعر شاعر*


    شعر وحید قاسمی برای میلاد امام رضا(ع)گلدسته هايِ مرقدتان پايه هايِ عرش
    فانوس هايِ ساحل بي انتهايِ عرش



    بر ساحت ضريح تو انس وملك دخيل

    آيينه كاري حرمت كار جبرئيل



    زوار خاكي حرمت كبريايي اند

    سرگرم كاروكسب شريف گدايي اند



    هرلحظه فطرس آمده پابوسيِ شما

    طفلي هميشه مانده پَرش زيردست وپا



    لاهوتيان مقلد احكام عشق تان

    مِي خوارگان دائميِ جام عشق تان



    اي قبله ي نياز سماواتيان رضا

    پير مغانِ دير خراباتيان رضا



    صدها ستاره مست شراب نگاه تان

    بال فرشته هايِ سما فرش راه تان



    پيغمبران ز محضرتان فيض مي برند

    بهر كبوتران حرم دانه مي خرند



    روح الامين به لطف شما دل سپرده است

    او با كبوتران حرم دانه خورده است



    امشب دخيل پنجره فولاد مي شوم

    در بيستون عشق تو فرهاد مي شوم



    اي نورلايزال، بگو با دلم سخن

    شد بقعه ي مطهرتان كوه طور من



    شيرين دهن، حديث تو طعم عسل دهد

    زيبا سخن،كلام تو عطر غزل دهد



    آقا نگاهتان به گِلم روح داده است

    تاثير ‌چشم هايِ شما فوق العاده است



    من كافر نگاه اهورايي توام

    مجذوب طرز خنده ي زهرايي توام



    دربين پيروان تو ملحدترين منم

    زنديقيِ رسيده به مرز يقين منم



    تا بت پرست كعبه ي خال شما شدم

    زاهدترين خليفه ي ملك خدا شدم



    از زير قبه ي تو به معراج مي روم

    ديوانه وار در پي حلاج مي روم



    قرآن مقام شامخ تان را ستوده است

    گنجينه ي حقايق خود را گشوده است



    با گوشه چشمِ فاطميِ خود چها كني!

    سنگ سياه قلبِ مرا ،كهربا كني



    من از پل صراط جزا پرت مي شوم

    دستم اگر كه روز قيامت رها كني



    آقا چه مي شود كه مرا در صف حساب

    از لابه لاي آن همه آدم سوا كني



    آقا چه مي شود كه شوم مَحرم و شما

    من را براي ديدن زهرا صدا كني



    آقا سعادت دو جهان قسمتم شود

    يكبار اگر براي غلامت دعا كني
    باز در عرش خدا ولوله بر پا شده است
    دری از عرش به سمت دل ما وا شده است
    ازدحام است درِ بیت امام هفتم
    جن و انس و ملك آنجاست چه غوغا شده است
    همگی با دلتان راهی آنجا بشوید
    همه تبریك بگویید كه بابا شده است
    آنكه عالم همگی محو جمالش هستند
    به رخ گل پسرش محو تماشا شده است
    آمده آنكه نوشتند شبیه زهرا
    پارۀ جان و تن حضرت طاها شده است
    پسر حضرت موسی به جهان آمده و
    پا ركابش همه جا حضرت عیسی شده است
    السلام ای همه جا حضرت خورشید شده
    روز میلاد تو در هر دو جهان عید شده
    با تو هر روز خراسان به خودش می بالد
    نه خراسان همه ایران به خودش می بالد
    نه خراسان و نه ایران به خداوند قسم
    همۀ عالم امكان به خودش می بالد
    چونكه روی لب تو لحظه به لحظه جاریست
    ثانیه ثانیه قرآن به خودش می بالد
    منتصب بر تو شده گنبد و ایوان طلا
    این شده گنبد تابان به خودش می بالد
    من قسم می خورم این واژه برازندۀ توست
    با شما واژۀ سلطان به خودش می بالد
    چونكه در گوشۀ ایوان تو جا خوش كرده
    بر سر خوان تو مهمان به خودش می بالد
    یوسفان در دو سرا محو رخ ماه توأند
    پادشاهان جهان بندۀ درگاه توأند
    سجده در گوشۀ ایوان طلایی عشق است
    نوكری بر سر كوی تو خدایی عشق است
    هر كسی عاشق پابوسی لیلای خود است
    در دم مرگ كنارم تو بیایی عشق است
    ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش
    اینكه در روز جزا ضامن مایی عشق است
    تا ابد قبله نمای دل من سمت شماست
    اینكه در كشور ما قبله نمایی عشق است
    همۀ عرش و زمین را به گدایی بدهند!
    باز می گوید از این خانه گدایی عشق است
    كعبه و كرببلا هر یكشان عرش خداست
    اینكه هم كعبه و هم كرببلایی عشق است
    ای كه در كشور ما عرش معلا داری
    آنچه خوبان همه دارند تو یك جا داری
    ای كه در چهرۀ خود شمس منور داری
    در شجرنامۀ خود نام پیمبر داری
    نوۀ صادقی و ذریۀ شیر خدا
    خوش به حال تو كه چون فاطمه مادر داری
    فرصت جنگ نشد تا كه بفهمند همه
    تو به بازوی خودت قدرت حیدر داری
    همه در صحن تو مشغول به کاری هستند
    چقدر دور و برت خادم و نوكر داری
    چه بزرگان كه میان حرمت خاك شدند
    تو خودت ماهی و دور و برت اختر داری
    با جوادت برو در سوریه زینب تنهاست
    تو حسین ابن علی هستی و اكبر داری
    تیغ بردار و پناه حرم زینب شو
    ما سپاهیم و تو صاحب علم زینب شو
    تو خودت بر سر دوشت علمش را داری
    در دلت روضۀ آن قد خمش را داری
    گرچه در کشور ما از حرم او دوری
    از همین دور هوای حرمش را داری
    بارها سوریه رفتی به طواف حرمش
    حتم دارم که غبار قدمش را داری
    بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود
    به گمانم که تو در سینه غمش را داری
    بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند
    مطمئنم که تو در سینه دمش را داری
    بنویس عمۀ من خود سپر مولا بود
    بنویس از ته دل، تو قلمش را داری
    بنویس عمۀ ما مثل دری در صدف است
    هر که توهین بکند با خود مولا طرف است

    شاعر : مهدی نظری

    امشب فرشتگان خدا راست این پیام
    کای نجمه ای عروس رسول خدا سلام
    ای آفتاب و ماه، به خاک درت غلام
    ای حجرۀ تو را شرف مسجدالحرام
    ای هشتمین ولیّ خدا را خجسته مام
    هم همسر امامی و هم مادر امام
    هم بحر نور هم صدف پنج گوهری
    امُ الرّضا و همسر موسی بن جعفری
    ای عرشیان! تجلّی توحید ، بنگرید
    ای آسمانیان! به زمین عید, بنگرید
    قدر و جلال و عزّت و تمجید، بنگرید
    در دامن ستاره به خورشید، بنگرید
    حُسنی که در خیال ندیدید، بنگرید
    خورشید آل فاطمه تابید، بنگرید
    میلاد هشتمین ولی الله اعظم است
    روشن به ماه عارض او چشم عالم است
    این سوّمین علی دهمین نور داور است
    این پاره ای زپیکر پاک پیمبر است
    این ثامن الحجج خلف پاک حیدر است
    این بهترین سلالۀ زهرای اطهر است
    این آفتاب نجمه و موسی بن جعفر است
    این دُرّ هفت بحر و یم چار گوهر است
    این است آن ولیِّ خداوند ذوالمنن
    نجل علی سلالۀ زهرا بوالحسن
    پیدایش جلال محمّد (ص) مبارک است
    آئینۀ جمال محمّد (ص) مبارک است
    خورشید بی زوال محمّد (ص) مبارک است
    مرآت بی مثال محمّد (ص) مبارک است
    بر اهل دل وصال محمّد (ص) مبارک است
    عید رئوف آل محمّد (ص) مبارک است
    پا تا به سر علی و سراپا چو احمد است
    آئینۀ تمام نمای محمّد (ص) است
    قرآن حکایتی زکتاب ولایتش
    خورشید، شعله ای زچراغ هدایتش
    عالم رهین منّت جود و عنایتش
    راضی خدا زکس نشود بی رضایتش
    خلقت قوام یافته در ظلّ رایتش
    خلقند سائل کرم بی نهایتش
    با آن که چرخ منّت آن مقتدا کشد
    این است آن کریم که ناز گدا کشد
    ایران چو حلقه ای که نگینش مزار او
    گردون هماره دور زند بر مدار او
    طوبی نهال کوچکی از لاله زار او
    باغ بهشت شاخه گلی از بهار او
    خورشید و مه دوسائل لیل و نهار او
    احسان سجیّت و کرم و لطف، کار او
    اکرام خویش بر همه کامل کند رضا
    پیش از سئوال، جود به سائل کند رضا
    ای آستانم قدس تو بیت الحرام دل
    پیچیده گِرد پنجره هایت زمام دل
    از کوثر ولای تو لبریز جام دل
    دارد شرف زمهر تو دارالسّلام دل
    وصف تو تا قیام قیامت کلام دل
    ای شهریار عالم جان، ای امام دل
    ما دل به غرفه های تو بستیم یا رضا
    هر جا رویم یاد تو هستیم یا رضا
    ای کلّ گنج های خدا در خزانه ات
    باریده متّصل کرم جاودانه ات
    مرغ بهشت، شیفتۀ دام و دانه ات
    عنقای جان، کبوتر نقِّاره خانه ات
    حاجات خلق، ریخته در آستانه ات
    بار غم تمام امامان به شانه ات
    هرگز کریم اینهمه نیکو نمی شود
    سلطان به جز تو ضامن آهو نمی شود
    دل مرده بود و بار دگر زندۀ تو شد
    جان کشته لطافت یک خندۀ تو شد
    دشمن هم از عطای تو شرمندۀ تو شد
    خورشید، محو روی فروزندۀ تو شد
    تابنده شده به کوی تو، تا بندۀ تو شد
    من قربان اُشتری که پناهندۀ تو شد
    جز باب تو که هست در رحمت اله
    اشتر کجا به درگه سلطان برد پناه
    ای شیر پرده، پرده در خصم غافلت
    مامون به عجز آمده اندر مقابلت
    گلدسته های عرش خدا شمع محفلت
    باغ امیدها همه گُل کرده کرده از گِلت
    از کثرت معاصی ما خون بود دلت
    کن عفو، بر مدارس آیات دعبلت
    وقتی که چون گدا به درت راز می کنم
    بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم
    ما را بود کمال ولایت ولای تو
    روی نیاز برده به صحن و سرای تو
    کردیم سعی در حرم با صفای تو
    ای مرغ دل کبوتر گلسته های تو
    پیش از وجود مه همه دل بوده جای تو
    تو آشنای مائی و ما آشنای تو
    ای وای اگر مرا ز سر خویش وا کنی
    دستم به دست توست مبادا رها کنی
    حُسن تو جلوۀ ابد و نور ابتداست
    عبد در تو بر همه مولا و مقتداست
    هر کس که گشت زائر تو زائر خداست
    از خشت خشت صحن تو بر خلق، این نداست
    کاین جا بهشت اهل دل و کعبۀ هُداست
    صد خازن بهشت، در این آستان گداست
    (میثم) به هوش باش همانا سخن یکیست
    دین، جز ولای آل علی نیست، نیست، نیست
» بازگشت | تاریخ : 10 فروردین 1403 | توسط : admin2 | بازدیدها : 3 237 | نظرات : 0

بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد که شما عضو سایت نیستید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.

اضافه کردن نظر جدید

    
نام شما :
ایمیل شما :
  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent
کد امنیتی :
عکس خوانده نمی شود
کد را وارد کنید :

 
    

2013 © Designed by: ALETAHA | سرویس RSS خبری : RSS خبری RSS خبری | ALETAHA