فراموشی رمز ورود؟
عضویت در سایت
   Aletaha.ir RSS

اشعار و مطالب فاطمیه بخش 2

    اشعار و مطالب فاطمیه بخش 2


    در بین آن دیوار و در ای فدایی حیدر
    دادی تو شش ماهه پسر بهر یاری حیدر
    یا علی قبر پرستویت کجاست؟
    آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
    —–
    من با که گویم این که بهارم خزان شده
    ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
    بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
    رفت از برم به قامت همچون کمان شده
    —–
    در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند
    ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا
    —–
    یا علی خرابم از غمت
    سوختم کبابم از غمت
    زخم کهنه را نمک زدند
    همسر تو را کتک زدند
    —–
    منم زینب که بی دلدار مانده ست
    به قلبم خون به چشمم خار مانده ست
    نگاهم خیره می ماند همیشه
    به آن خونی که بر دیوار مانده ست.
    —–
    هر سینه که دوستدار زهراست
    آشفته و بی قرار زهراست
    گنجینه ی هفت آسمان ها
    در سینه ی خون نگار زهراست
    از شرح کرامتش همین بس
    عالم همه وامدار زهراست
    —–
    زهرا شهید گشت بی جرم و گناه
    هست از غم او، سینه ی عالم پر آه
    ناموس خدا کجا و سیلی خوردن
    لا حول و لا قوه الا بالله
    —–
    ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
    ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
    فریاد دل محسن زهرا این بود
    ای کاش در سوخته مسمار نداشت
    —–
    حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود،
    خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود،
    ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه،
    گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود.
    —–
    یا علی رفتم بقیع اما چه سود
    هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود
    یا علی قبر پرستویت کجاست؟
    آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
    هرچه باشد من نمک پرورده ام
    دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
    حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است
    فاطمه (س) حلال صدها مشکل است
    شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد
    —–
    اگر محور به هر امکان علی بود / ولی بر فاطمه مهمان علی بود
    کنار تربتت مظلومه زهرا / سر شب تا سحر گریان علی بود . . .
    —–
    خون است که روی خاک خشت افتاده است / داغ است به قلب سر نوشت افتاده است
    خیزید و فرشته را به بیرون ببرید / آتش به در باغ بهشت افتاده است
    —–
    الهی داد از این دل داد از این دل
    کنار قبر زهرا کرده منزل
    بگو زهرا زجا خیزد ببیند
    که اشک دیده کردخاک او گل
    —–
    نگاه سرد مردم بود و آتش / صدا بین صدا گم بود و آتش
    بجای تسلیت با دسته ی گل / هجوم قوم هیضم بود و آتش
    —–
    کمی از غسل زیر پیرهن ماند
    کمی از خون خشک بر بدن ماند
    کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
    همان طفلی که آخر بی کفن ماند
    —–
    ز سوز دل کنم گریه برایت / که دیگر نشنوم زهرا صدایت
    در و دیوار خانه با نگاهم / بیادم آورد آن ناله هایت
    —–
    تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت / سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت
    حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد / خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت
    —–
    یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند
    چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند . . .
    —–
    آنان که بر این خانه هجوم آوردند / در خاک نهال کینه را پروردند
    در کعبه علی شکسته بتها شان را / اکنون به در خانه تلافی کردند . . .
    —–
    چنان داغت دلم غمناک کرده / که دست من تو را در خاک کرده
    بجایت زینب مظلومه تو / غبار غم ز رویم پاک کرده
    —–
    ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم / مامور برای خدمت زهرائیم
    روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم
    شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت
    —–
    کدامین شب از آن شب تیره تر بود / که زهرا حایل دیوار و در بود
    شبی کاندر هجوم تیغ بیداد / سرت را سینه زهرا سپر بود . . .
    یا فاطمه (س)
    —–
    عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم
    مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .
    —–
    نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود
    پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . .
    —–
    چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد
    به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .
    (سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)
    —–
    ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
    محتاج عطا و کرم فاطمه ایم
    —–
    خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر، تسلیت باد.
    —–
    بر عالمیان رحمت رحمان زهراست
    در هر دو جهان سرور نسوان زهراست
    نوری که دهد شاخه ی طوبی از اوست
    کوثر که خدا گفته، به قرآن زهراست
    سر فصل کتاب آفرینش زهراست
    روح ادب وکمال و بینش زهراست
    روزی که گشایند در باغ بهشت
    مسئول گزینش و پذیرش زهراست
    —–
    دیدم که ازپس در، پهلوی من شکسته است
    فریاد من در آنجا، علی بود علی بود
    بر روی سینه ی من، با میخ در نوشتند
    این جرم گفتن علی بود علی بود
    من هم زخون سینه، بر روی در نوشتم
    تنها پناه زهرا، علی بود علی بود
    —–
    امام صادق(ع) می فرمایند:
    هر کس به شناخت حقیقی فاطمه (س) دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است.
    —–
    جز علی و پدرت، قدر تو را کس نشناخت
    شب قدری و بُوَد قدر تو پنهان، زهرا
    —–
    پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
    من نام دخترم را فاطمه (س) گذاشتم؛ زیرا خداوند، فاطمه (س) و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.
    —–
    پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
    فاطمه (س) پاره تن و نور چشم و میوه دل من است.
    —–
    الا ای چاه ! یارم را گرفتند
    گلم، باغم، بهارم را گرفتند
    میون کوچه‌ها با ضرب سیلی
    همه دار و ندارم را گرفتند
    —–
    از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
    نشناخته توصیف مقامش نکنید
    هر کس که در او محبت زهرا نیست
    علامه اگر هست سلامش نکنید
    —–
    بر حاشیه‌ی برگ شقایق بنویسید
    گل، تاب فشار در و دیوار ندارد
    —–
    پیمبری که عمری غم خوار امتش بود
    روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!
    —–
    دل از غم فاطمه توان دارد، نه
    و ز تربتِ او کسی نشان دارد، نه
    آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری
    جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه
    —–
    اشعار امام زمان(عج) – سال جدید – یوسف رحیمی

    عيد جديدي آمد و آغاز سالي‌ست
    آقاي من! اين بار هم جاي تو خالي‌ست

    وقتي که لب مي‌خندد و دل غرق آه است
    يعني که بي تو عيدهاي ما خيالي‌ست

    ما غائبيم از محضرت که روسياهيم
    آثار با خورشيد پيوستن زلالي‌ست

    ـ در حلقه‌ي زلفت گرفتارم ـ دروغ است
    هر چه که مي‌بينم گرفتاري مالي‌ست

    چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک
    اوقات ما از ياد تو اما چه خالي‌ست

    ماه رُخت را در شب گيسو مپوشان
    در شام هجران بي‌گمان صبح وصالي‌ست

    دل هاي بيدار و ... جهاني چشم در راه
    در انتظارت جمعه هاي ما سؤالي‌ست

    بحرين و غزّه لاله لاله، ندبه خوانند
    دنيا اسير دست قومي لا ابالي‌ست

    پايان کار ظالمان با ذوالفقار است
    برگرد با تو شوکت مولي الموالي‌ست

    یوسف رحیمی

    اشعار امام زمان(عج) – سال جدید – هدیه ارجمند

    بهارنیست

    احساس میکنم که نباشی بهارنیست
    شعری میان دفتر این روزگار نیست

    معطوف میشود به شما حس واژه ها
    آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟

    من با سروده های همه شرط بسته ام
    بیتی بدون نام شما ماندگار نیست

    سین سلام سفره ی تحویل سال نو
    معنای این قصیده مگر انتظار نیست؟

    روزی ظهور میکنی و میرسد بهار
    اما به ماه وسال و زمان اعتبار نیست

    تقویم هم به گفته ام اقرار میکند
    سوگند میخورد که نباشی بهار نیست

    هدیه ارجمند

    ********************

    امسال را بدون تو آغاز می کنیم
    ای مهربان ما پدر ما بهار ما
    قرآن و شمع و آینه و سبزه حاضر است
    جای تو خالی ست ولی در کنار ما...

    اس ام اس شهادت حضرت فاطمه , ایام فاطمیه , اس ام اس شهادت

    .
    پیمبری که عمری غم خوار امتش بود
    روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!
    —–
    دل از غم فاطمه توان دارد، نه
    و ز تربتِ او کسی نشان دارد، نه
    آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری
    جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه
    ____
    حضرت محمد (ص) می فرمایند: فاطمه پاره تن من است. هرکه او را بیازارد، مرا آزرده خاطرکرده و هر که او را شاد کند، مرا نیز خوشحال نموده است.
    —–
    در بین آن دیوار و در ای فدایی حیدر
    دادی تو شش ماهه پسر بهر یاری حیدر
    —–
    یا علی قبر پرستویت کجاست؟
    آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
    —–
    من با که گویم این که بهارم خزان شده
    ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
    بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
    رفت از برم به قامت همچون کمان شده
    —–
    در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند
    ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا
    —–
    یا علی خرابم از غمت
    سوختم کبابم از غمت
    زخم کهنه را نمک زدند
    همسر تو را کتک زدند
    —–
    منم زینب که بی دلدار مانده ست
    به قلبم خون به چشمم خار مانده ست
    نگاهم خیره می ماند همیشه
    به آن خونی که بر دیوار مانده ست.
    —–
    هر سینه که دوستدار زهراست
    آشفته و بی قرار زهراست
    گنجینه ی هفت آسمان ها
    در سینه ی خون نگار زهراست
    از شرح کرامتش همین بس
    عالم همه وامدار زهراست
    —–
    زهرا شهید گشت بی جرم و گناه
    هست از غم او، سینه ی عالم پر آه
    ناموس خدا کجا و سیلی خوردن
    لا حول و لا قوه الا بالله
    —–
    ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
    ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
    فریاد دل محسن زهرا این بود
    ای کاش در سوخته مسمار نداشت
    —–
    حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود،
    خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود،
    ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه،
    گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود.
    —–
    یا علی رفتم بقیع اما چه سود
    هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود
    یا علی قبر پرستویت کجاست؟
    آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
    هرچه باشد من نمک پرورده ام
    دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
    حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است
    فاطمه (س) حلال صدها مشکل است
    شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد
    —–
    اگر محور به هر امکان علی بود / ولی بر فاطمه مهمان علی بود
    کنار تربتت مظلومه زهرا / سر شب تا سحر گریان علی بود . . .
    —–
    خون است که روی خاک خشت افتاده است / داغ است به قلب سر نوشت افتاده است
    خیزید و فرشته را به بیرون ببرید / آتش به در باغ بهشت افتاده است
    —–
    الهی داد از این دل داد از این دل
    کنار قبر زهرا کرده منزل
    بگو زهرا زجا خیزد ببیند
    که اشک دیده کردخاک او گل
    —–
    نگاه سرد مردم بود و آتش / صدا بین صدا گم بود و آتش
    بجای تسلیت با دسته ی گل / هجوم قوم هیضم بود و آتش
    —–
    کمی از غسل زیر پیرهن ماند
    کمی از خون خشک بر بدن ماند
    کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
    همان طفلی که آخر بی کفن ماند
    —–
    ز سوز دل کنم گریه برایت / که دیگر نشنوم زهرا صدایت
    در و دیوار خانه با نگاهم / بیادم آورد آن ناله هایت
    —–
    تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت / سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت
    حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد / خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت
    —–
    یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند
    چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند . . .
    —–
    آنان که بر این خانه هجوم آوردند / در خاک نهال کینه را پروردند
    در کعبه علی شکسته بتها شان را / اکنون به در خانه تلافی کردند . . .
    —–
    چنان داغت دلم غمناک کرده / که دست من تو را در خاک کرده
    بجایت زینب مظلومه تو / غبار غم ز رویم پاک کرده
    —–
    ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم / مامور برای خدمت زهرائیم
    روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم
    شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت
    —–
    کدامین شب از آن شب تیره تر بود / که زهرا حایل دیوار و در بود
    شبی کاندر هجوم تیغ بیداد / سرت را سینه زهرا سپر بود . . .
    یا فاطمه (س)
    —–
    عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم
    مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .
    —–
    نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود
    پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . .
    —–
    چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد
    به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .
    (سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)
    —–
    ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
    محتاج عطا و کرم فاطمه ایم
    —–
    خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر، تسلیت باد.
    —–
    بر عالمیان رحمت رحمان زهراست
    در هر دو جهان سرور نسوان زهراست
    نوری که دهد شاخه ی طوبی از اوست
    کوثر که خدا گفته، به قرآن زهراست
    سر فصل کتاب آفرینش زهراست
    روح ادب وکمال و بینش زهراست
    روزی که گشایند در باغ بهشت
    مسئول گزینش و پذیرش زهراست
    —–
    دیدم که ازپس در، پهلوی من شکسته است
    فریاد من در آنجا، علی بود علی بود
    بر روی سینه ی من، با میخ در نوشتند
    این جرم گفتن علی بود علی بود
    من هم زخون سینه، بر روی در نوشتم
    تنها پناه زهرا، علی بود علی بود
    —–
    امام صادق(ع) می فرمایند:
    هر کس به شناخت حقیقی فاطمه (س) دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است.
    —–
    جز علی و پدرت، قدر تو را کس نشناخت
    شب قدری و بُوَد قدر تو پنهان، زهرا
    —–
    پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
    من نام دخترم را فاطمه (س) گذاشتم؛ زیرا خداوند، فاطمه (س) و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.
    —–
    پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
    فاطمه (س) پاره تن و نور چشم و میوه دل من است.
    —–
    الا ای چاه ! یارم را گرفتند
    گلم، باغم، بهارم را گرفتند
    میون کوچه‌ها با ضرب سیلی
    همه دار و ندارم را گرفتند
    —–
    از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
    نشناخته توصیف مقامش نکنید
    هر کس که در او محبت زهرا نیست
    علامه اگر هست سلامش نکنید
    —–
    بر حاشیه‌ی برگ شقایق بنویسید
    گل، تاب فشار در و دیوار ندارد
    —–
    پیمبری که عمری غم خوار امتش بود
    روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!
    —–
    دل از غم فاطمه توان دارد، نه
    و ز تربتِ او کسی نشان دارد، نه
    آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری
    جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه
    نوشته شده در 91/01/14ساعت توسط سید امیر | 24 نظر
    ________________________________________
    فاطمه ....
    فاطمه یعنی گل مینو سرشت
    فاطمه بانوی زنهای بهشت
    فاطمه یعنی علی زیر نقاب
    مرتضی خورشید زهرا ماه تاب
    فاطمه یعنی ولایت را سپر
    فاطمه یعنی که لعنت بر عمر
    + نوشته شده در 91/01/19ساعت توسط سید امیر | 2 نظر
    ________________________________________
    سر مست!!
    تا لعن عمر ورد لب ماست
    تاشیرخدا مالک دلهاست
    سرمست از این مرحمتیم چون
    خشنود ز ما حضرت زهراست....
    ارسالی از جناب نادم
    + نوشته شده در 91/01/16ساعت توسط سید امیر | 3 نظر
    ________________________________________
    الهی بشکند دست مغیره
    این شعر ویژ ه اون دوستانی هست که این ایام قصد زیارت کربلا رو دارند:
    خدامهرعلی رایاورم کرد،
    نظربردیده ی ازخون ترم کرد
    شدم درفاطمیه کربلایی،
    مرازائربه شاه بی سرم کرد
    روم تاگردشش گوشه بخوانم،
    همان شعری که بی بال وپرم کرد:
    الهی بشکنددست مغیره،
    که بین کوچه هابی مادرم کرد


    برچسب‌ها: تبری در کربلا
    + نوشته شده در 91/01/16ساعت توسط سید امیر | یک نظر
    ________________________________________
    ملعون مزن!!!
    درسینه ی سقیفه فقط کینه ریشه داشت

    بغض علیُّ وفاطمه اش را همیشه داشت

    کوبید بالگد به در و یک نفر نگفت

    ملعون نزن!!..و مادر ما بار شیشه داشت

    شاعر: حسین ایمانی
    منبع : حدیث اشک
    + نوشته شده در 91/01/16ساعت توسط سید امیر | 2 نظر
    ________________________________________
    هزار لعنت و نفرین
    بیا مخواه که خانه پر اضطراب شود
    تمام خانه پر از سایه ی عذاب شود
    خدا کند که بمیرد هر آنکه باعث شد
    علی ز شرم زنش قطره قطره آب شود
    هزار لعنت ونفرین بر آنکه باعث شد
    تمام زخم تنت پر زالتهاب شود
    چه موجب است عزیزم رخ تو پشت نقاب
    سلام حیدرت حتی که بی جواب شود
    چرا قنوت نماز تو فوت تعجیلی ست
    و وای من که دعای تو مستجاب شود
    نبود دست خودم گریه هایم وآهم
    بمان که فاطمه من از تو عذر میخواهم

    شاعر: مجتبي فلاح نيا
    منبع : حدیث اشک
    + نوشته شده در 91/01/16ساعت توسط سید امیر | نظر بدهید
    ________________________________________
    دوباره ماه جمادی...
    دوباره ماه جمادی شد و به یاد دَرَم
    به یاد آن سگ و آن آتشی که زد به حرم
    دوباره لعن عمر از زبان شراره کشید
    به یاد مادرم اکنون، چکید خون ز سرم

    پی نوشت: به نظرم این شعر از عنایات بی بی بود خدا رحمت کنه اون شاعری که با خوندن شعرش زمزمه این رباعی رو در ذهنم انداخت.
    ان شاء الله نیمه شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توفیق عرض ادب پیدا کنیم. حیدر!!!!

    برچسب‌ها: فاطمیه
    + نوشته شده در 91/01/15ساعت توسط سید امیر | 3 نظر
    ________________________________________
    پیرو راه امیرالمومنین
    ما پیروان راه علی و ولایتیم
    ماتشنگان باده ناب شهادتیم

    ما غیر مرتضی به کسی دل نبسته ایم
    ما پشت منکران علی را شکسته ایم

    ما را خدا به عشق علی آفریده است
    ما را فدای راه ولی آفریده است

    لعنت بر آن که حب علی را فروخته
    رحمت بر آن که در ره این عشق سوخته

    لعنت به منکران غدیر و ولای او
    له می شوند روز جزا زیر پای او

    ما افتخارمان به غلامیِ حیدر است
    این هدیه ای ز حضرت زهرایِ اطهر است

    با منکران شیر خدا نیست کارمان
    با دشمنان آل عبا نیست کارمان

    ما کارمان گدایی زهرا و حیدر است
    این کار از عبادت هر لحظه برتر است


    پی نوشت: نمیدونم شعرش مال کیه ولی خیلی زیباست.

    + نوشته شده در 91/01/09ساعت توسط سید امیر | 6 نظر
    ________________________________________
    هفت سین فاطمی
    رسیده عید و دل ها شاد و خرم همه در فکر دیدارند با هم
    همه آماده انـد سفـره بچیننـد به فکـر سفـره های هفت سیننـد
    منم یک گوشـه از صحرا نشستم ببین عیـد است و من تنهـا نشستم
    منم در سفره دارم هفت سیـن را ولی تـوأم شـده بـا داغ زهـرا
    اگـر خواهـی برای مادر مـن دم عیـدی بِگِـریی در بـر مـن
    کنار سفره ی عیـدم تو بنشیـن بگویم ماجرای هر چه هفت سیـن
    بُود سین نخستین سیلـیِ کیـن به روی مادرم بـا دست سنگیـن
    میـان کوچه راهش را ببستنـد غـرور مجتبـایـش را شکستنـد
    ببیـن بر سفـره سیـن دومم را که سویـی نیست در چشمان زهرا
    بمیرم، راه خانه گم نمـوده ست تمام چهـره ی مادر کبـود ست
    بگویـم سین سـوم تا بسـوزی که مادر سـوخت بین کینه تـوزی
    برای کشتـن زهـرا دویـدنـد درِ کاشـانـه را آتـش کشیـدند
    ببین سین دگر از من همین است عزیزم چهارمی سقط جنیـن است
    به آتش خانه را پُر مِه نمودنـد گلـی را وحشیـانـه له نمودنـد
    به روی سفره سین پنجم این ست سرِ سجـاده اش زینب حزین است
    کنـد چـادر نمـاز مادرش سر بگـویـد وای مـادر وای مـادر
    شده سفـره پر از اشک شبانـه ششم سین سوت وکور ماندست خانه
    خدایـا مرتضی همـدم ندارد به جز چاهش کسی مرهم ندارد
    چه گویم ای عزیز از سین آخـر بُـود آن سینـه ی مجروح مادر
    هنوز آن سینه را درمـان نگشتم خدا تا کی به صحرا و به دشتـم ؟
    شده این سفره محسن چه رنگیـن چه دردآور شده این سفره هفت سین


    پی نوشت: خداییش حالا هی بگین چرا فحش میدی خب حروم زاده رو فحشش ندم چی بگم ... ننت عمر در ضمن شعر رو ادمین وبلاگ آوای سوخته برام ارسال کردند که ازشون همینجا تشکر میکنم

    برچسب‌ها: نوروز
    + نوشته شده در 91/01/03ساعت توسط سید امیر | 12 نظر
    ________________________________________
    چه نوروزی....
    چه نوروزی چه جای شادمانی؟
    جهان گشته سیه از ظلم ثانی
    هنوز از بیت احزان ناله خیزد
    که آتش میزند قلب جهانی
    کشد آه از جگر زهرا به محسن
    بریزد بر علی اشک روانی
    نمانده قوتش تا کودکان را
    بگیرد در بغل کوته زمانی
    الا مهدی بسوزان این دو بت را
    بده بر قلب زهرا شادمانی


    برچسب‌ها: نوروز
    + نوشته شده در 90/12/29ساعت توسط سید امیر | 5 نظر
    ________________________________________
    حاجت
    لعن عدوی فاطمه ورد زبان ماست
    گویا زبان برای همین در دهان ماست

    + نوشته شده در 90/12/25ساعت توسط سید امیر | 2 نظر
    ________________________________________
    از حضرت فاطمه شرم کنید!!
    از تلخی ایام مکدر نشوید
    ای حیدریون جدا ز حیدر نشوید
    ای فاطمیون ز فاطمه شرم کنید
    با دشمن فاطمه برادر نشوید


    پی نوشت: یادمان باشد وقتی ابوبکر نوشت: (ولیکم بعدی عمر) کسی «ولی» را به معنای دوست نگرفت...
    + نوشته شده در 90/11/30ساعت توسط سید امیر | 19 نظر
    ________________________________________
    سقیفه!!
    سقیفه سقف سخیفی است در برابر تو
    عدو کجا و سر انگشت دست خیبر تو
    نصیب دشمن تو اگر که دومی شده است
    نبی به روز مواخاه شد برادر تو
    امام داعی دوزخ چگونه جرات کرد
    به غصب و کینه نشیند به روی منبر تو؟

    لعن چیست؟
    شیعه را الگوست آن رب کریم آن که لطف و رحمتش باشد عمیم
    شیعیان را قلب ها باشد عطوف شیعۀ مولا دلی دارد رئوف
    قلب شیعه خشک نبود خرم است عقل احساسات باهم توأم است
    آرزو دارد تمام مردمان در بهشت خلد باشد جایشان
    جملگی اهل ولا باشند و بس قائل قالوا بلی باشند و بس
    شیعه می گوید به آوای جلی که علی با حق بود حق با علی
    شیعه اهل منطق و اندیشه است مذهبش دارای اصل و ریشه است
    شیعه نبود اهل تزویر و عناد حرفهایش نیست جز از اعتقاد
    اهل انصاف است نی اهل جدل شیعه باشد در پی خیرالعمل
    شیعه در منطق ندارد اعوجاج نیست او اهل تعصب یا لجاج
    شیعه گوید حرف پیغمبر چه شد؟ «هست مولا بعد من حیدر» چه شد؟
    شیعه جوید پاسخی بر این سؤال ظلم بر زهرا چگونه شد حلال؟!
    شیعه گوید ریشه سقیفه چیست؟ هر چه می پرسد جوابی نیست نیست!!!
    شیعه می پرسد چرا در خطبه ها لعن شد داماد پیغمبر چرا؟
    فرض کردیم او نبود خیرالبشر از صحابه هم نبود آیا مگر؟
    ظلم آیا هست از این بیشتر هست آیا از علی دل ریشتر؟
    حال می گویید از چه شیعیان کارشان گردیده لعن دشمنان
    لعن را خصم علی آغاز کرد پستی پنهان خود ابراز کرد
    جای آنکه خصم را لعنت کنید نام خال المؤمنینش مینهید
    زو روا این است و از ما ناروا العجب یک بام هست و دو هوا
    راست می گویید دست از او کشید لعن بنمائید بر او و یزید
    شیعه می گوید ز سوز دل چنین در حمایت از امیرالمؤمنین
    لعن ما باشد جواب لعن ها پاسخ زخم زبان و طعن ها
    لعن اعلان برائت از عدوست بغض تاریخ است که، اندر گلوست
    لعن شد مولای ما هشتاد سال حال می گوئید ای شیعه منال
    لعنتی که بر لبان شیعه است جلوۀ رنج نهان شیعه است
    لعن یعنی آتشی در سینه ها دفتر ابراز بغض و کینه ها
    لعن شرح اعتراض ما بود چون شعار مرگ بر اعدا بود
    لعن یعنی مرگ بر کفر و نفاق آن که در امت فکند این انشقاق
    لعن یعنی یک عبادت یک دعا بر علیه دشمن دین خدا
    لعن رسمی عاطفی دینی بود کاشف از نوعی جهان بینی بود
    لعن یک اصل است نزد شیعیان می کند اصل تبری را بیان
    لعن یعنی فاطمی هستیم ما با علی عهد وفا بستیم ما
    لعن یعنی ما سپاه حیدریم گوش بر فرمان چو مالک اشتریم
    لعن لشکر های غیبی خداست لشکری بی ابتدا بی انتهاست
    شیعه را بر لب کلام صادق است ذکر او ذکر امام صادق است
    هر زمان مشغول تعقیبات بود چهار مرد و چهار زن لعنت نمود
    لعن یعنی انتصار اهل بیت لعن می باشد شعار اهل بیت
    لعن یعنی با عدو بیگانه ایم با خدا هستیم با اعدا نه ایم
    لعن یعنی شادی قلب رسول انتقام از خصم زهرای بتول
    لعن یعنی با عدو قهریم ما کام او را همچنان زهریم ما
    لعن یعنی ما ز خصم دون همه روی گردانیم مثل فاطمه
    لعن یعنی اشک یعنی سوز دل یعنی از غمها شده شب روز دل
    لعن یعنی گر نبودم پشت در می کنم امروز نفرین از جگر
    تا نهم بر زخم زهرا مرهمی زخم سیلی خوردن از نا محرمی
    تا غمی از سینه مولا برم رنگ نیلی از رخ زهرا برم
    لعن یعنی داروی درد علی خنجری بر خصم نامرد علی
    لعن بر شیطان و بر شیطانیان ز اولین تا آخرین از انس وجان
    لعن یعنی جلوه قالوا بلی با علی گفتن نعم با غیر لا
    لعن یعنی سیف یعنی ذوالفقار سنگ بر شیطان زدن رمی الجمار
    لعن شمشیری است بران بر گلو همچنان تیری است بر قلب عدو
    لعن یعنی از عدو دوری بجو دم بزن از حق و از باطل مگو
    لعن کار ما که نه کار خداست آیه هایی مثبت این مدعاست
    لعن یعنی سوره بی بسمله افکند در قلب اعدا زلزله
    لعن اگر بد بود در قرآن نبود در کلام الله با شیطان نبود
    لعن یعنی دوری از رحم خدا یعنی افتادن به گرداب طُغی
    لعن یعنی لات و عزی بشکنید جبت و طاغوت است هر جا بشکنید
    لعن یعنی جلوه خشم خدا بغض جاری گشته از خشم خدا
    لعن یعنی حزب شیطان نیستیم از عبودیت پشیمان نیستیم
    لعن یعنی خصم قرآن نیستیم با کتاب الله و عترت زیستیم
    لعن یعنی دشمنان را دشمنیم دم فقط از حب حیدر می زنیم
    لعن یعنی آرزوی مرگ خصم خشک کردن ساقه ها و برگ خصم
    لعن یعنی تیشه ای بر ریشه اش لعن کن محکوم کن اندیشه اش
    لعن یعنی راه اعدا باطل است کشتی آنها همیشه در گل است
    لعن یعنی معنی یک اعتقاد اعتقاد کفر اصحاب عناد
    لعن یعنی راه خود معلوم کن دشمن مولای خود محکوم کن
    لعن یک آتشفشان مرده نیست شغل و کار مردم سرخورده نیست
    لعن یک آتشفشان زنده است یک مفاتیح الجنان زنده است
    در زیارت های عاشورا همه صد سلام و لعن را کن زمزمه
    لعن قوم ظالمین را شامل است اولین و آخرین را شامل است
    هر که ایذاء خدا کرد و رسول هست ناراضی از او قلب بتول
    یا بود خصم امیرالمؤمنین لعنة الله علیهم اجمعین
    لعن از اسباب قرب حق بود لاعن مخلص به حق ملحق بود
    چون بگویی ذکر و تسبیح خدا مدح پیغمبر کنی و آل را
    یاد کردی از علی مرتضی ذکر او گفتی تو بعد از مصطفی
    این عبادت را نمک باید فزود لعن بر خصم علی باید نمود
    یعنی از مولا حمایت می کنم یا علی من با تو بیعت می کنم
    یا علی ای که تویی خیرالبشر هر که این معنا شود منکر کَفَر
    نام توزینت ده عرش خداست عاشق رویت ملک اندر سماست
    رایت نصر خدا در دست توست ضرب خندق نازهای شصت توست
    یا امیرالمؤمنین روحی فداک دست حق در آستین روحی فداک
    ای ولی کردگارم یاعلی جز تومولایی ندارم یا علی
    دیده از دنیا چو بستم یاعلی چشم بر راه توهستم یاعلی
    جان زهرایت نگاهی یاعلی بی پناهان را پناهی یاعلی
    دم ز عشقت میزنم من یا علی
    دشمنت را دشمنم من یا علی
» بازگشت | تاریخ : 1 اردیبهشت 1403 | توسط : admin2 | بازدیدها : 8 475 | نظرات : 0

بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد که شما عضو سایت نیستید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید.

اضافه کردن نظر جدید

    
نام شما :
ایمیل شما :
  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent
کد امنیتی :
عکس خوانده نمی شود
کد را وارد کنید :

 
    

2013 © Designed by: ALETAHA | سرویس RSS خبری : RSS خبری RSS خبری | ALETAHA